مجلس ترحيم اکبر محمدي پنجشنبه در تهران برگزار مي گردد
ادوارنيوز: مجلس ترحيم و بزرگداشت اکبر محمدي دانشجوي زنداني پنجشنبه اين هفته به دعوت خانواده وي در مسجد النبي تهران برگزار مي گردد. به گزارش خبرنگار ادوارنيوز اين مجلس ترحيم روز پنجشنبه 19 مرداد از ساعت 5:30 الي 7:30 در مسجد النبي تهران واقع در خيابان امير آباد شمالي و با حضور پدر و مادر اکبر محمدي و فعالان سياسي و دانشجويي برگزار خواهد گرديد.
فشار به خانواده زندانيان سياسي ادامه دارد / فعالين در زندان، خانواده ها در تهديد
پس از بازداشت پدر و مادر اکبر محمدي در فرودگاه مهر آباد و دفن اکبر محمدي بي سر و صداي اکبر محمدي، تهديد همسر احمد باطبي توسط اعضاي وزارت اطلاعات، منوچهر محمدي برادر اکبر نيز به گفته نزديکان اين خانواده روز گذشته مجددا بازداشت شد تا مراسم بزرگداشت اکبر محمدي در تهران برگزار نشود. همچنين روز گذشته پدر و مادر پير رضا عباسي، دانشجوي زنداني در زنجان نيز براي دومين بار از زمان بازداشت فرزندشان به اداره اطلاعات زنجان احضار شدند و از آنها خواسته شد از هرگونه مصاحبه و اطلاع رساني خودداري کنند. ديگر خبرهاي انتشار يافته در هفته هاي اخير نيز از افزايش فشار بر خانواده زندانيان سياسي، عقيدتي خبر مي دهد. شايد در همين راستاست که خانواده رامين جهانبگلو از هنگام بازداشت او در سه ماه پيش تا به حال از هرگونه اظهار نظر و حتي گرفتن وکيل براي او امتناع مي کنند.
تهديداتي که عمل شد
يک روز بعد از مرگ مشکوک اکبر محمدي در زندان اوين، هنگامي که پدر و مادرش از ترکيه به فرودگاه مهرآباد تهران وارد شدند، علاوه بر نزديک به دويست نفر از دوستان فرزندانشان، ماموران نيز انتظار آنها را مي کشيدند. محمد محمدي پدر و گلجهان اشرف پور مادر اکبر محمدي پيش از آنکه اجازه خروج از سالن فرودگاه را پيدا کنند توسط ماموران بازداشت و از در ديگري از فرودگاه به ماشينهاي ماموران منتقل شدند. آنها را شبانه به آمل بردند تا جنازه فرزندشان را تحت تدابير شديد امنيتي در گورستان يکي از روستاهاي اطراف آمل بدون حضور فرزند ديگرشان دفن کنند.
نسرين محمدي خواهر اکبر در مصاحبه اي با راديو فردا ساعتي بعد بازداشت والدينش گفت: "مادرم اينها وقتي رسيدند به فرودگاه مثل اينکه وزارت اطلاعات از در پشتي خانواده من را ميبرد بيرون و مادرم زنگ زده بود به دائي يک دقيقه با او صحبت کرده بود و گفته بود هشت ماشين وزارت اطلاعات به زور اينها را ميخواهند ببرند آمل، چون دائيام گفته بود که جلوي در اصلي فرودگاه منتظر آنها بودند و جمعيت زيادي آمده بودند به استقبال... بعد از آن نه ما توانستيم با پدر ومادرم تماس بگيريم نه دائيام... مامان در آن لحظه که با دائيام صحبت کرده بود، گفته بود دارند به زور ما را ميبرند با هشت تا ماشين وزارت اطلاعات".
در حالي که به گفته رضا محمدي والدينش خواهان کالبد شکافي فرزندشان و حضور منوچهر در مراسم تدفين اکبر بودند، ماموران "جنازه اکبر را به شصت کيلومتري آمل بردند ... و او را دفن کردند". جمال کريمي راد وزير دادگستري و سخنگوي قوه قضاييه ولي يک روز بعد بازداشت خانواده اکبر محمدي را تکذيب کرد و گفت: "آنها بازداشت نشده بودند".
اين در حالي است که تيرماه سال 82 و به دنبال قتل زهرا کاظمي خبرنگار کانادايي ايراني الاصل در زندان اوين،درحالي که مادر پير او در ايران و فرزندش استفان در کانادا خواهان انتقال جنازه به کانادا و کالبد شکافي و تحقيقات در اين باره بودند، جنازه او نيز دچار همين سرنوشت شد و تنها با هدايت تحت الحفظ مادرش توسط ماموران در گورستاني در شيراز دفن شد.
منوچهر محمدي برادر ديگر اکبر که از زمان فاجعه کوي دانشگاه تاکنون در زندان به سر مي برد پس از تدفين برادر از زندان مرخص شد، اما روز گذشته برخي از نزديکان خانواده اش اعلام کردند که ماموران اطلاعات مازندران با مراجعه به منزل ايشان بارديگر او را بازداشت و تحويل دادستان آمل دادند. نزديکان خانواده محمدي مي گويند مقامات امنيتي پيشتر به خانواده او هشدار داده بودند که از مصاحبه با رسانه ها بپرهيزند و از برگزاري مراسم در تهران براي فرزندشان خودداري کنند.نزديکان خانواده محمدي ديروز گفتند ماموران به دنبال انتشار نامه خانواده محمدي درباره مشاهده آثار شکنجه بر جنازه فرزندشان و تدارک براي برگزاري مراسمي در تهران، تهديد قبلي خود مبني بر بازداشت منوچهر محمدي را عملي کردند.
و تهديدها ادامه دارد
اين تنها مورد تهديد خانواده زندانيان سياسي و عقيدتي نيست. چند روز پيش سميه بينات همسر احمد باطبي نيز خبر داد که به دنبال بازداشت مجدد باطبي و اعتراضش به اين روند، مامورات وزارت اطلاعات با او تماس گرفته و تهديدش کرده اند که نبايد درباره وضعيت احمد باطبي با رسانه ها سخن بگويد. سميه بينات که چهارشنبه پيش در مراسم سازمان ادوار تحکيم وحدت به مناسبت در گذشت اکبر محمدي سخن مي گفت تاکيد کرد: "حق من است كه بدانم همسرم كجاست، و آخرين خبري كه از احمد گرفتم امروز تماس وزارت اطلاعات بود و تهديد و احضار من كه چرا مصاحبه مي كنم، چرا فرياد مظلوميت شوهرم را دارم به گوش جهان مي رسانم. من چيزي براي از دست دادن ندارم. دو روز قبل از اينكه من عازم شهرستان بشم براي گذراندن طرح دندانپزشكي ام به داخل خانه من ريختند و همسر من را بدون دليل بعد از يك سال و نيم بازداشت كردند و بعد از 5 روز اعتصاب غذاي احمد هيچ جوابي به من نمي دهند". همسر احمد باطبي با تاکيد بر اينکه "موظفند كه به خانواده احمد جواب بدهند" از فشار اطلاعات بر خود پرده برداشت و گفت: "امروز وقتي وزارت اطلاعات به من زنگ زد و تهديد و احضار كرد،فقط جواب دادم، من ديگه چيزي براي از دست دادن ندارم. شوهر من را گرفتيد زندگي من رو گرفتيد ، طبابت من را گرفتيد، خود من را هم بگيريد".
اخبار منتشره ديگر نيز تشديد فشار برخانواده دانشجويان زنداني و ساير زندانيان سياسي توسط بعضي مراکز و نهادها را تاييد مي کند. ادوارنيوز ديروز خبر احضار پدر و مادر پير رضا عباسي دانشجوي زنداني در زنجان رابه اداره اطلاعات منتشر کرد. به نوشته اين سايت خبري "در حالي که رضا عباسي پنجاهمين روز بازداشت خود را در قرنطينه زندان مرکزي زنجان در بلاتکليفي سپري مي کند پدر و مادر پير او به اداره اطلاعات زنجان احضار شده اند". نزديکان به اين خانواده نيز مي گويند که آنها ديروز براي دومين بار از زمان بازداشت فرزندشان در اداره اطلاعات زنجان حاضر شدند. در همين حال ادوارنيوز تاييد کرد که "در مدت بازداشت رضا عباسي پدر و مادر او بارها بوسيله تلفن از طرف ماموران اطلاعاتي مورد سئوال و جواب قرار گرفته اند".
ماموران در صحبت هاي خود غالبا ضمن بدگويي از فعالين آذربايجان در زنجان به خانواده عباسي در مورد اطلاع رساني سايت هاي اينترنتي و مطبوعات استان هشدار داده اند."آنها ضمن منع اين خانواده نسبت به هر گونه تماس با رسانه ها و سازمان هاي حقوق بشري پس از اختيار وکيل براي رضا عباسي، خانواده عباسي را تهديد به ادامه بازداشت وي کرده اند".
البته اين فشارها تنها از سوي نهادهاي امنيتي نيست.ديروز پس از مراجعه خانواده رضا عباسي به دادگاه زنجان، قاضي مربوطه هم از ثبت نامه ايشان خودداري کرد و براساس خبر ادوارنيوز"به خانواده عباسي گفت تنها در شرايطي نامه شما را خواهم پذيرفت که در آن نامه صراحتا قيد کنيد که براي اولين بار به دادسرا مراجعه کرده ايم و پيش از اين تاريخ هيچ مراجعه اي نداشته ايم".
جمعي از فعالان حقوق بشر نيز اواخر خرداد ماه به نقل از منيژه فيض مهدوي و کامبيز چراغي از اعضاي خانواده ولي الله فيض مهدوي يکي ديگر از زندانيان سياسي خبر دادند که "اين دو در تاريخ 16/03/85 به اداره پيگيري واقع در خيابان انقلاب تهران احضار و توسط فردي به نام حاج علي نورمنش مورد تهديد و بازجويي قرار گرفتند". خانواده يک زنداني سياسي، عقيدتي ديگر در اهر نيز ارديبهشت ماه گذشته از تهديد خود خبر دادند. يکي از نزديکان خانواده صالح ملاعباسي که پس از بازداشت در اهربه تبريز منتقل شد، اوايل ارديبهشت فاش کرد که اعضاي اين خانواده يک هفته پس از دستگيري فرزندشان در حالي که پيگير وضع او بودند،توسط ماموران تهديد شدند. ماموران از خانواده ملاعباسي خواستند که ساکت باشند و از تماس با سازمانها و گروههاي حقوق بشر خودداري کنند.
چند پرسش
بعضي از فعالان حقوق بشر در کشور معتقدند تهديد خانواده و آزار خانواده زندانيان سياسي و عقيدتي در سالهاي اول، از جمله روشهاي دائمي در جريان سرکوب مخالفان بوده که چند سالي به خاطر شرايط جديد و تاکيد بعضي از مقامات کشور بر حقوق شهروندي کمتر به کار گرفته شده است. اما در سه سال گذشته موارد مشابهي از تهديد و فشار و بازداشت اعضاي خانواده زندانيان سياسي، عقيدتي توسط مراکز خاصي درکشور ديده شده است. دي ماه گذشته در جريان اعتصاب رانندگان سنديکاي شرکت واحد، ماموران پيش از برگزاري اعتصاب به منازل کارگران هجوم بردند و همسر و فرزندان بعضي از اعضاي سنديکا را دستگير کردند.22 خرداد گذشته نيز"پس از اتمام تجمع فعالان حقوق زنان نيروهاي امنيتي با حمله به منزل اين فعالان ازجمله نوشين احمدي خراساني،شهلا انتصاري، پروين اردلان و... اقدام به تفتيش و تخريب اموال شخصي و منزل مسکوني آنان کردند".
تهديد اعضاي خانواده اما تنها به زندانيان سياسي و عقيدتي محدود نيست.چند ماه پيش در جريان استيضاح وزير دفاع پس از سقوط هواپيماي سي 130 ارتش و مرگ دهها خبرنگار که براي گزارش يک مانور نظامي به منطقه رفته بودند،يک نماينده مجلس از تهديد خانواده قربانيان آن حادثه خبر داد. محمدرضا تابش، يکي از استضاح کنندگان وزير دفاع در گفت و گو با خبرگزاري آفتاب فاش کرد که "نمايندگان خيلي نمي توانستند در موضوع علل سقوط هواپيما وارد شوند و بعضا خانواده هاي شهداي اين حادثه نيز در جلسات فراکسيون عنوان کردند که تهديد شده اند تا موضوع را پيگيري نکنند."
علي اکبر موسوي خوئيني دبيرکل سازمان ادوار تحکيم هم که به دليل عضويت در کميته بازرسي از زندان هاي مجلس ششم، با فشارهاي وارده به زندانيان سياسي، عقيدتي و خانواده هايشان آشنايي داشت پنج روز قبل از بازداشت خود در نامه اي به رييس قوه قضاييه با اشاره به بخشنامه حقوق شهروندي صادر شده از سوي هاشمي شاهرودي از او پرسيده بود: "آيا تعقيب،تهديد و ارعاب شهروندان از مصاديق نقض حقوق شهروندي نيست؟ اگر نيست پس ابلاغ چنين بخشنامه اي چه کارکردي داشته و جلوي کدام بي قانوني را گرفته است؟ جايگاه امنيت و حقوق شهروندي در ميان تحقير، تعقيب، تهديد و ارعاب کجاست؟ اگر نقض حقوق بشر در کشور هاي غربي مورد اعتراض مسئولين محترم نظام جمهوري اسلامي است آيا نقض آشکار حقوق شهروندي توسط نيرو هاي امنيتي متکي به نظام حساسيت مسئولين محترم براي برخورد با چنين اعمال خلاف قانون و دفاع از حقوق شهروندان ايراني را بر نمي انگيزد؟ آيا اين اعمال مورد تائيد جنابعالي نيز قرار دارد؟ "
حالا مي شود همان سئوال را دوباره از رييس قوه قضاييه بازپرسيد: آيا تعقيب،تهديد و ارعاب شهروندان و فراتر از آن تهديد و بازداشت خانواده زندانيان سياسي، دانشجويي، اجتماعي و مطبوعاتي از مصاديق نقض حقوق شهروندي نيست؟
نگراني از بابت يک زنداني سياسي ديگر: / نهمين روز اعتصاب غذاي باطبي
به دنبال مرگ اکبرمحمدي که به دنبال اعتصاب غذاي 9 روزه صورت گرفت وپس ازآن دستگيري محمد باطبي واعتصاب غذاي وي، نگراني درخصوص سلامتي اين زنداني سياسي نيز افزايش يافته است. اين موضوع پس از آن که اعتصاب غذاي وي به صورت ممتد ادامه يافت ومسئولين زندان وقوه قضاييه از پاسخگويي به درخواست هاي وي خودداري مي کنند نگراني هاي بيشتري را به وجود اورده است.
پزشک معالج احمد باطبي که درخارج از زندان درمان وي را به عهده دارد درنامه اي با اشاره به وضعيت اين دانشجوي زنداني خواستار توجه بيشتر به او شده است. در اين نامه که به خبرگزاري هاي گوناگون ارسال شده است، حسام فيروزي پزشک معالج احمد باطبي آورده است: "امروز ??/?/?? نهمين روز دستگيري و همچنين نهمين روز اعتصاب غذاي احمد باطبي است.من به عنوان يک پزشک مستقل که درمان احمد باطبي را در خارج از زندان به عهده داشتم لازم مي دانم در رابطه با وضعيت جسمي احمد باطبي نکاتي را ذکر نمايم :
?- احمد باطبي به دليل بيرون زدگي ديسک هاي کمري (? و? کمري) که در اثر ضربه ايجاد گرديده نياز به فيزيوتراپي دائم، دارو درماني و بررسي بيشتر جهت عمل جراحي دارد و در صورت عدم درمان و ادامه اعتصاب غذا منجربه فلج کامل حسي – حرکتي در اندام تحتاني مي گردد.
?- بالا بودن هموگلوبين خون (??) که نرمال آن بين ?? تا ?? مي باشد که در صورت ادامه اعتصاب غذا منجر به تصلب شرايين و در نهايت منجر به حمله قلبي مي گردد.
?- بالا بودن کلسترول، اسيد اوريک و تري گليسيريد که در صورت عدم درمان باعث تاثيرات غير قابل برگشت بر روي ارگانهاي حياطي بدن همچون کليه، کبد و قلب مي شود.
?- خون ريزي کليه که احتمالا مي تواند ناشي از بالا بودن هموگلوبين خون و يا وجود سنگ کليه باشد و نياز به بررسي بيشتر جهت يافتن علت اصلي اين خون ريزي وجود دارد.
?- ورم معده و زخم اثني عشر که اين نيزهمچون موارد بالا مي تواند وخيم تر گشته باعث سوراخ شدن معده و يا اثني عشر گرديده و ايجاد خون ريزي داخلي نمايد."
دکتر فيروزي در انتها اظهار داشته که با توجه به نکات ياد شده لازم مي داند در خصوص وجود بيماري هاي متعدد جسمي آقاي احمد باطبي به تمام مسئولان و پزشکان درون زندان هشدار دهد: "در صورتي که اعتصاب غذاي ايشان پايان نپذيرد و جهت ادامه درمان به خارج از زندان منتقل نگردد خداي ناکرده ايشان سرنوشتي هچون زنده ياد اکبر محمدي پيدا خواهد کرد، جان انساني در خطر است و تا واقعه غير انساني ديگري رخ نداده به وضعيت احمد باطبي رسيدگي شود."
از سوي ديگر، چند روزپيش همسر احمد باطبي نز طي سخناني در مراسم يادبود اکبر محمدي در دفتر ادوار تحکيم خواستار توجه جدي به وضعيت همسرش که در اعتصاب غذابه سر مي برد شد. وي گفت خواهش مي کنم از شما قبل از اينکه يک بار ديگر براي احمد باطبي اينجا جمع شويم به داد احمد برسيم.
او که در پنجمين روز اعتصاب غذاي باطبي سخن مي گفت اظهار داشت: "پنج روز است که شوهر من در اعتصاب غذاست، پنج روز که من اطلاعي از وضعيت او ندارم، ما حادثه مرگ زهرا کاظمي را داشتيم، ما مرگ اکبر محمدي را داشتيم، و امروز هم احمد باطبي را داريم. من صميمانه خواهش مي کنم، از تمام جوامع بين الملل ازتمام دوستداران آزادي و حقوق بشر خواهش مي کنم، طي اين دو سه روز به من گفتند احمد بستري شده و در بهداري اوين است. بعضي ها مي گويند احمد را کشته اند، بعضي ها هم مي گويند در بند 209 اوين است، من هيچ اطلاعي از وضعيت احمد ندارم. ضمن اينکه الآن پنج روز است که من و پدرش از مقامات قضايي خواستار رسيدگي به وضعيت احمد شده ايم، اما در اين چند روز چيزي جز پيغام تحقير و توهين نشنيديم."
سميه بينات اضافه کرد: "حق من است که بدانم همسرم کجاست، و آخرين خبري که از احمد گرفتم امروز تماس وزارت اطلاعات بود و تهديد و احضار من که چرا مصاحبه مي کنم، چرا فرياد مظلوميت شوهرم را دارم به گوش جهان مي رسانم."
همسر باطبي تاکيد نمود: "من چيزي براي از دست دادن ندارم. دو روز قبل از اينکه من عازم شهرستان بشوم براي گذراندن طرح دندانپزشکي ام به داخل خانه من ريختند و همسر من را بدون دليل بعد از يک سال و نيم بازداشت کردند و بعد از ? روز اعتصاب غذاي احمد هيچ جوابي به من نمي دهند. موظفند که به خانواده احمد جواب بدهند، ما موظفيم که در برابر اينها بايستيم . ما نبايد اجازه بدهيم حادثه اکبر محمدي و زهرا کاظمي دوباره تکرار شود . محمدي و کاظمي هاي ديگر، باطبي ها..."
دانشجويان دموكراسي خواه: / قوه قضاييه، مسئول قتل اکبر محمدي
"ما را اندوه چراغي در دل است که در خانه مان به خاموشي گراييده، سينه مان اندوهناك چراغ هايي چون اکبر محمدي است که همچنان در زندان هاي حاكميت شعله ورند."
انجمن اسلامي دانشجويان دموکراسي خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکي تهران در پي درگذشت اكبر محمدي و نيز به دنبال دفن غير معمول و فشار براي جلوگيري از برگزاري هرگونه مراسم بزرگداشت براي او، بيانيه اي صادر كرد. در اين بيانيه علاوه بر اشاره به موارد فوق آمده است: "مرگ اكبر محمدي خاطره 18 تير 78 ؛ و بيدادگاه قضائي جمهوري اسلامي در 18 تير را رنگين تر كرد."
اين بيانيه در ادامه مي افزايد: "مرگ اکبر محمدي بار ديگر به يادمان مي آورد كه آن تصاوير دهشتناک از ويرانه کوي دانشگاه، آن زخم ها و خون ها همچنان تازه اند و عزت ابراهيم نژاد تنها قرباني تعرض چکمه پوشان حاكميت به عرصه دانشگاه نبوده و نيست. مرگ ياردبستاني مان ما را بر اين نظر راسخ تر كرد که دادگاه فاجعه کوي دانشگاه و حکم نهايي دادگاه کوي تنها نمايشي تمسخر آميز و طنزي تلخ بر سيماي تاريخ است که جهت اغفال عامه صورت گرفت."
اين بيانيه مي افزايد: "اكبرمحمدي آزادي خواهي بود که اثبات كرد هنوز چکاوک ها زنده اند و مي خوانند و ما را بر اين باور استوارتر که : ... به چکاوک اما نتوان گفت نخوان."
در ادامه بيانيه مي خوانيم: "فاجعه 18 تير 78 يك بار ديگرمهر تاييدي بود بر زخم هاي كهنه اي كه استبداد خواهان بر پيكره آزادي و آزادگي وارد مي كنند و يادآور مظلوميت تاريخي آزاديخواهان اين سرزمين . اکبر محمدي يکي از اين زخم هاي کهنه است، آزادي خواهي كه به جرم آزادي خواهي حکم مفتضحانه اعدام را بر سينه ديد و از آن پس، لحظه لحظه، مرگ را بر ديوارهاي هولناک اوين تجربه کرد."
اين بيانيه سپس مي پرسد: "چه كسي پاسخگو است؟" و در ادامه اينکه: "ما را اندوه چراغي در دل است که در خانه مان به خاموشي گراييده، سينه مان اندوهناك چراغ هايي چون اکبر محمدي است که همچنان در زندان هاي حاكميت شعله ورند و دور نيست که به خاموشي مي گرايند و البته ما را بر پيمودن راهمان که آزادي خواهي و آزاد انديشي و دموکراسي است استوار تر مي نمايد."
دانشجويان در بيانيه خود تاكيد مي كنند: "بر اين باوريم، وقايع اخير مجال بسيطي را جهت تفاهم و توافق تمامي آزادي خواهان و فعالان سياسي در راستاي اتحاد و همبستگي فراهم نموده است."
در بخش ديگري از بيانيه تاكيد مي شود: "انجمن اسلامي دانشجويان دموکراسي خواه دانشگاه تهران و علوم پزشکي تهران ضمن اعلام تسليت و ابراز همدردي با خانواده اکبر محمدي و تمامي ياران دبستاني و زندانيان سياسي، تعلل و غفلت سيستم قضايي را در قبال مرگ محمدي محکوم کرده و با توجه به بي مبالاتي و سوء تدبير مسئولين قضايي در مرگ محمدي، مسئوليت مستقيم اين واقعه را متوجه سيستم قضايي کشور مي دانيم."
دانشجويان سپس ضمن هشدار نسبت به عواقب اين اتفاقات مي افزايند: "همچنان خواهان روشن شدن ابعاد واقعه و مجازات عاملين اين بي تدبيري بوده و ضمن تاکيد بر روشن شدن وضعيت زندانيان سياسي خواستار آزادي بازماندگان پيش از آنكه ايست قلبي كنند هستيم."
اين بيانيه با شعري از آزاد خاتمه مي يابد: "هرگز از مرگ نهراسيده ام/ اگر چه دستانش از ابتذال شکننده تر بود /هراس من باري از مردن در سرزميني است که مزد گور کن از آزادي آدمي افزون باشد."
گزارشي از مجلس سوگواري اکبر محمدي / راه اکبر را ادامه دهيد
به هر سو كه سر مي چرخاندي كسي را مي ديدي كه مشكوك و مرموزانه به كسي مي نگرد و يا حتي خيره شده است به تو. نگاه ويژه اي دارند اينها. اين نگاه آنقدربا بقيه فرق دارد كه گمان مي توان كرد دشمني ديرينه اي با اين خيل عظيم در پس آن نهفته.
خيل عظيمي كه براي سوگواري ياري از دست رفته از خيل ياران دبستاني، اکبر محمدي اينجا آمده اند. گوشه گوشه مسجد را، اين افراد اشغال كرده اند. يقينا از تهران آمده اند. محلي ها همديگر را مي شناسند، خجالت مي کشند اينطور مستقيم و اين قدر خصمانه به كسي بنگرند. آنقدر زياد هستند كه حتي آنكه بر منبر نشسته، نمي تواند به خوبي بهشت، دوزخ و جهنم را براي بازماندگان تبيين كند.
صداي موج دريا تا اينجا هم مي رسد. محمدي که چند سالي مي شد دريا را نديده بود، همين چند روز قبل در زندان اوين درگذشت. كسي هنوز دليل مرگش را نمي داند. مقامات زندان اوين ابتدا اعلام كردند اكبر محمدي در اثر سكته از دنيا رفته است، اما چند روز بعد سخنگوي قوه قضاييه و وزير دادگستري اعلام كرد علت اصلي مرگ يك ماه بعد اعلام مي شود. از اين يك ماه چند روزي سپري شده است.
اما شاهدان دفن پنهاني او، كه از چند تن تجاوز نمي كردند آثار شكنجه و ضرب و جرح و كالبد شكافي را بر بدنش ديده اند. نقاط مختلفي از بدن او شكافته شده و سرش هم شكسته بود.
جمعيت كه اغلب دانشجو و جوان هستند، و برخي نيز از خانواده و همشهري هاي اكبر، آمده اند تا آخرين وداع را با اكبر داشته باشند. اما همان ماموران لباس شخصي كه در جاي جاي مسجد و حياط ايستاده اند، و نيز دوستان ديگرشان كه در پاسگاههاي ورودي شهر مستقر شده اند، مانع از حضور بسياري ديگر از دانشجويان و فعالان سياسي شده اند.
ممانعت از ورود به شهر
در حدود سي كيلو متري شهر آمل دو دستگاه ميني بوس حامل شركت کنندگان در مراسم ختم، قبل ازرسيدن به مقصد به همراه سرنشينان خود توقيف شدند. همچنين بيش از چهل نفر از اعضاي شوراي مركزي و شوراي عمومي دفتر تحكيم وحدت، اعضاي شوراي مركزي سازمان ادوار دفتر تحكيم وحدت و شماري از اعضاي كميته دانشجويي گزارشگران حقوق بشركه عازم آمل، محل برگزاري مراسم ختم اكبر محمدي بودند توسط مأموران پاسگاه انتظامي گردنك بازداشت شدند و از حضور آنها در مراسم ختم ممانعت به عمل آمد.
مأموران پاسگاه ابتدا وعده دادند كه به زودي تمام اين افراد آزاد مي شوند. آنها حتي براي آزادي اين افراد، به برخي "جاها" تلفن و كسب تكليف كردند؛ اما فرمان همان بود كه از ابتدا صادر شده بود: همه بايد تا پايان مراسم دربازداشت باشند. در همين حال مجتبي بيات عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت با هشدار نسبت به عدم آزادي بازداشت شدگان به ماموران گفت:" در صورتي که مسئولين بازداشت شدگان را آزاد نكنند، مسئوليت كليه اقدامات و اعتراضات بر عهده مسئوليني خواهد بود كه حتي از شركت دانشجويان در مراسم يادبود مرحوم محمدي نيز بيم دارند".
ماموران در مقابل اين اعتراض اعلام كردند: "ما حتي مي توانيم به هر وسيله اي براي ساكت كردن شما متوسل شويم. در پايان مراسم هم شما را تحت الحفظ به تهران باز مي گردانيم."
در حالي كه اين عده در بازداشتگاه يك پاسگاه پليس بودند، عده اي ديگر توانستند بااتومبيل شخصي خود را به آمل برسانند.
منوچهر را تنبيه مي كنيم
قبل از آغاز مراسم هشدارهاي شديدي به خانواده اكبر محمدي داده شده بود؛ از جمله آنان را تهديد كرده بودند هر گونه عدم توجه به هشدار ها منجر به سختگيري نسبت به منوچهر محمدي، برادر اكبر خواهد شد. منوچهر نيز از حدود 7 سال قبل به همراه برادر خود در زندان به سر مي برد.
اين هشدار ها باعث شده بود تا از هر گونه اعتراض و شعار دهي پرهيز شود. هر چند جو غالب بر مراسم نيز چنان حزن انگيز بود كه كسي را ياراي شعار دهي نبود. اما به هر حال دانشجوياني كه امده بودند، نمايندگان جبهه ملي، حزب ملت ايران، اعضاي تحكيم، اعضاي ادوارتحكيم، زندانيان سياسي سابق وبرخي ديگر از فعالان سياسي ودانشجويان در چند مورد اقدام به خواندن سرود هاي "يار دبستاني من" و "اي ايران اي مرز پر گهر" كردند. اما هر بار با هر سر و صدا، تهديد و تشديد فضاي ارعاب مانع از ادامه مي شد. ممانعت همراه باتهديد.
راه پسرم را ادامه دهيد
پدر اكبر محمدي اما در سخنان كوتاهي گفت: "از تمام كساني كه در اينجا حضور دارند و نيز از دانشجويان و فعالان سياسي خواهشمندم راه اكبر را ادامه دهند و در راه سربلندي ايران عزيز ما بكوشند."
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی