پاینده ایران

ایران سرافراز در جهان ---- جهان به ایران سرافراز

شنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۵

درحاشيه ي آيين يادبود اکبر محمدي

درحاشيه ي آيين يادبود اکبر محمدي

دستگيري تعدادي و حضور گسترده ماموران با يونيفورم و لباس شخصي
علي رضاجباري (آذرنگ) 19 مرداد1385 بعد ازظهر ديروز ، پنج شنبه 19/5/85، در ساعت پنج وسي دقيقه تعداد 50 تا 60 نفر براي شرکت در آيين يادبود زنده ياد اکبر محمدي درمحل تعيين شده براي اين آيين، مسجدالنبي، واقع درخيابان کارگر شمالي حضور يافتند. پيشتر به نقل از مراکز مسؤل گزارش شده بود که اين برنامه لغو شده است اما مادر و پدر اکبر محمدي که درتاريخ دوشنبه 9/5/ 85، پس از 10 روز اعتصاب غذا در زندان اوين جان باخت بود، بر برگزاري اين مراسم پاي فشرده و اعلام کرده بودند که در محل حاضر خواهند شد.تقريبا به تعداد تجمع کنندگان ماموران نيروي انتظامي و لباس شخصي در محل حضورداشتند. از خانواده ي زنده ياد اکبر محمدي در محل خبري نبود. گفته شده است که آنها در راه با مانعي جدي رو در رو شده اند. افراد حاضر به طور پراکنده در جلو مسجدالنبي ، کنار خيابان يا درمجاورت ايستگاه هاي اتوبوس تجمع کرده بودند و در انتظار روند تحولات اوضاع بودند. درست در وقت شروع آيين، در مسجد قفل شد و ماموران از خيابان جنوبي مسجد به جلو در آن هجوم بردند و بدون اينکه سعي در متوقف کردن جمعيت داشته باشند تعدادي را در خودرو استيشني که در سمت مقابل مسجد توقف کرده بود سوار و از محل دور کردند. سپس ماموران ،به ويژه لباس شخصي ها در کنار خيابان با آرامش ، اما با حالتي توهين آميز پشت سر افراد حرکت کرده و گهگاه برخي را بازداشت و با خوروهاي خود مي بردند. تاساعت شش وبيست دقيقه ،ماموران ، بدون برخورد خشونت آميز، تعداد 30تا40 نفر رابازداشت و از محل بيرون بردند. پس از آن شمار بسيار کمي از افراد در خيابان مانده بودند، اما ماموران دولت مهرورزي همچنان در تعقيب افراد بودند و افرادي را که درخيابان ايستاده و حرکت نمي کردند خود مي بردند. ازمحل انتقال بازداشت شدگان يا چگونگي تداوم رخدادها اطلاعي دردست نيست.









داستان دنباله دار ِ كارشكني ها

مراسم بزرگداشت اكبر محمدي لغو شد

پس از ربايش پدر و مادر اكبر محمدي در بازگشت از تركيه در فرودگاه مهر آباد و كت بسته منتقل كردنشان به شهر آمل، ودر مرحله بعدي، بي درنگ به زير خاك بردن ِ جسد ِ كبود شده ي فرزند مبارزشان اكبر در ده ِ دورافتاده اي به نام چنگه ميان، و سپس جلوگيري از ورود فعالين سياسي و دانشجويي به شهر آمل براي شركت در مراسم يادبود اكبر، حالا نوبت رسيده به لغو مجوز برگزاري مراسم بزرگداشت او، كه قرار بود عصر روز پنجشنبه در مسجد النبي در امير آباد شمالي در تهران برگزار شود.خبر لغو مراسم بوسيله ي SMS در بين دوستان و آشنايان رد و بدل مي شود. براي روشن شدن ماجرا از راهنماي تلفني ِ 118 شماره تلفن مسجد النبي را مي گيرم و به آنجا تلفن مي زنم. مردي گوشي را بر مي دارد و در پاسخ به سوال من درباره ي برگزاري مراسم بزرگداشت اكبر محمدي مي گويد مراسم روز پنجشنبه لغو شده است. او توضيح ديگري نمي دهد و تماس را قطع مي كند. به يكي از دوستان ساكن امير آباد شمالي تلفن مي زنم و از او مي خواهم برود به مسجد النبي، ببيند آيا مراسمي چيزي در آنجا برقرار است يا نه؟ ساعتي بعد او بر مي گردد و به من خبر مي دهد كه خير، خبري نبود و قرار نيست در آن مسجد مراسم اعتكاف برگزار شود. به اين ترتيب معلوم مي شود كه خبر خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي (ايرنا) و سايت حكومتي ِ بازتاب دروغ محض است.به خانواده ي محمدي در آمل تلفن مي زنم. آنها هم خبر لغو مراسم را شنيده اند. پدر داغدار خانواده گوشي را از منوچهر مي گيرد و با لحن دردمندانه اي مي گويد امروز ظهر ( چهار شنبه) فردي به نام "منفرد" كه خودش را معاون دادستان آمل معرفي كرده به منزل شان تلفن زده و با لحن هشدار آميزي گفته است منوچهر به همراه پدرش بايد فردا صبح در دادستاني آمل حاضر شوند. آنطور كه از صحبت هاي پدر خانواده ي محمدي متوجه شدم، گويا قرار بوده منوچهر براي تمديد مدت مرخصي اش روز شنبه به دادستاني آمل مراجعه كند، اما به دليل در پيش بودن مراسم بزرگداشت اكبر در تهران، دادستاني با ترفند ديگري، تاريخ مراجعه آنها را جلوتر انداخته تا خانوده ي محمدي نتوانند براي شركت در مراسم اكبر به تهران بيايند.پس از مكالمه با پدر محمدي، يكي ديگر از بستگان خانواده گوشي را مي گيرد و مي گويد هرطور كه شده باشد خودمان را مي رسانيم به تهران. جانمان را به لب رسانده اند، عزيزمان را كشته اند اما هنوز ول كنمان نيستند!او كه خيلي عصباني بود داشت مي گفت همراه خودم پيت نفت مي آورم، اگر نگذارند بياييم تهران، آتش مي زنم خودم را، كه تلفن قطع مي شود، يا بهتر است بگويم تلفن چي ها ارتباط را قطع مي كنند.چند بار ديگر شماره ي منزل شان را مي گيرم اما پيغام هاي جورواجور مانند: اين شماره اشغال است، شماره ي مورد نظر در شبكه وجود ندارد، لطفا بعدا تماس بگيريد پخش مي شود. جالب اينجاست كه اين پيغام ها عموما بايد براي ارتباط هاي تلفن همراه پخش شود و نه براي تلفن ثابت! بگذريم.بلاخره بعد از چندين بار تلاش، موفق مي شوم دوباره تماس را برقرار كنم. پدر داغدار خانواده كه مي بيند حتي اجازه ي برگزاري مراسم بزرگداشت براي فرزندش به او داده نمي شود دردمندانه مي گويد بايد اينبار نامه بنويسيم خطاب به سران سازمان كنفرانس اسلامي و شكايت ببريم از جمهوري اسلامي به آنها و بگوييم بهشان كه به داد ما مسلمان ها برسند، كه حتي نمي توانيم براي عزيز ِ از دست رفته مان در مسجد شهرمان مراسم ختم برگزار كنيم! بيايند به داد ما برسند آخر!و دوباره مكالمه قطع مي شود.با خود مي انديشم حكومتي كه ابرقدرت هاي جهان را تهديد به نابودي مي كند مي بايست به چه ميزاني از دلهره و هراس افتاده باشد كه شبانه، خبرنگار خبرگزاري اش را مي فرستد به مسجد النبي تا خبر فوري و فوق العاده مهم ِ لغو مراسم بزرگداشت دانشجوي مبارز اكبر محمدي را از هيئت امناء آن مسجد دريافت و به سراسر جهان مخابره كند تا نكند گروهي از دوستان و آشنايان ِ آن مرحوم در مسجد جمع بشوند و ناله سر دهند!




0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی