به خدا تو خود خدائي اگر اندکي خود آئي
گوشه هایی از سخنان پاپ در بارهء اسلام
اگر پاپ اينچنين سخن بگويد امپراطوري خلافت هاي کوچک و بزرگ اسلامي آشفته خاطر ميگردند و از پاپ گله مند ميشوند که چرا از حد قرمز خود گذشته و قصد دارد باعث رکود بورس اين کمپاني جهل و جنايت شود و از او ميخواهند بسته به منافع آتي دو طرف پاپ حرف خود را پس بگيرد و از مسلمانان!!( علماي صاحب حمار به سلاح تحميق ) معذرت خواهي کند. اما اگر نويسنده يا خبرنگاري باب اين نوع مسائل را باز کند نظير سلمان رشدي مهدور الدم خواهد شد. دوستي ميگفت در زمان نو جواني وقتي هنوز حکومت ديني نبود و افيون دين مرا مقلد و معتاد نکرده بود از معلم تعليمات ديني خود فقط محض کنجکاوي سئوالات قرمز بيشماري که ذهنم را آزار ميداد به اميد دريافت پاسخي منطقي مطرح ميکردم و نهايتا" به شرک در وجود فرستادهء خداوند متهم شدم و بعد از نوش جان کردن کتک مفصلي از پدر به طيف دينداران معتقدي!! در آمدم که از تعليمات ديني همواره نمرهء 20 !! ميگرفتم .
مثلا" چرا محمد ص بنا بروايات مختلف بين 19 تا 26 زن اختيار کرده و از آن ميان چرا اولي 40 ساله بزرگترين تاجر و ثروتمند دياري بود که تمامي ثروتش ازآن محمد ص شد و آخري ملوسکي 7 ساله بود که بنا برواياتي هنوز در بيت ايشان عروسک بازي ميکرد و دندان هاي شيري اش را در بيت او از دست داد ايشان چگونه در سن 60 سالگي عاشق عايشه 7 ساله شد ( بنا بروايات بعد از فوت محمد ص در سن 63 سالگي عايشه در سن 9 سالگي بيوه شد ) گذشته از اينکه اين مسئله در دنياي امروز جرم محسوب ميشود و زنداني دارد اما چگونه ايشان با اين اوقات شلوغ حرمسرا داري به امور مسلمين ميرسيدند و چگونه با وجود اين جرم هاي نابخشودني يک نفر ميتواند تا اين اندازه مقدس هم بشود
یکی از اقوام دو زن اختيار کرد که در حد سن وسالش نيز بودند اما عده اي از فاميل او را طرد کردند و عده اي هم اگر با او رفت و آمدي ميکردند او را مردي هيز و هوس باز ميشناختند در نتيجه زن هاي فاميل از او رو ميگرفتند و خود را حسابي ميپوشاندند او همواره از اين موضوع گله مند بود خدا بيامرز رنجور و منزوي از دنيا رفت
محمد ص چرا بتخانهء پدر و نياکان خود را که از رونق افتاده بود تبديل به خانهء الله کرد و چرا از ميان بت هاي لات و هبل و الله و...اسم الله را که انتسابي سببي بر اساس نام پدر که عبدالله يعني پسر الله بود برگزيد بنابراين آيا ايراد علماي اسلام از مسيح که خود را پسر الله ميدانست بي مورد بنظر نمي رسد و اصولا" چرا بايد الله خانه اي به اين تنگي و تاريکي داشته باشد و در همسايگي شيطان زندگي بکند ( گرچه علماي اسلام براي الله حزب هم درست کردند!!) . کدام الله به محمد ص براي نزديکي به او و پيشرفت اسلام ماموريت جنگي داده بود که چنين دست به خونريزي هاي بزرگ بزنند و کدام الله دست يازيدن مشتي عرب وحشي به جان و مال و ناموس مردم را تحت عنوان کافر جايز ميدانست و آيا اين امپراطوري بزرگ اسلامي با زور شمشير و قتل و غارت شکل گرفت يا با نداي وحي و منزلت الهي ؟ کدامين وحي الهي از محمد ص خواست ايران زمين را با زور شمشير فتح کند مردان ايراني را بکشد زنان و دخترانشان را به کنيزي و پسرانشان را به بردگي ببرند کتابخانه معروف گند ي شاپور را با بيش از چهارصد هزار جلد کتاب خطي به آتش بکشند و بيش از 250 سال در کشور عزيز ما خلافتي باب ميل الله بنا نهند؟
کدامين وحي رهنمود کرد شهربانو دختر يزد گ رد سوم را با زور به عقد حسين ص در آوردند تا از اين طريق بر ايرانيان نافرمان از خلافت خليفه مسلط گردند و چون اين شاهدخت اسير ايراني از دست اعراب گريخت او را کشتند و در غاري در ميان کوه پنهان کردند و چون روستائيان از طريق روسري او که به بيرون افتاده بود به جسد وي دست يافتند شايع کردند که چون او در حال فرار از دست دشمنان اسلام!!بود ميخواست بگويد ياهو مرا درياب ؟!! اما چون زبانش گرفت به اشتباه گفت ياکوه مرا درياب !!که ناگهان کوه دهان باز کرد و او را در آغوش گرفت که از آن پس اين کوه نام بي بي شهربانو را به خود گرفت!!!....... اگر روزي بتوان بدور از جهل و تعصب نقاط تاريک حد قرمز اديان را شکافت قطعا" به اين ضرورت خواهيم رسيد که : به خدا تو خود خدائي اگر اندکي خود آئي
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی