پاینده ایران

ایران سرافراز در جهان ---- جهان به ایران سرافراز

چهارشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۵

آخوندي از مزرعه داري خروسي ميد زد د وفرار ميکند مال باخته که از دور شاهد ماجرا بوده او را تعقيب وراه بر دزد سد ميکند واز وي ميخواهد خروس دزديده شده را به او بازگرداند/ آخوند با داد وفرياد ميگويد اي ملعون اين اهانت بزرگي است و به حضرت عباس سوگند ياد ميکند که خروس را نديده و بخاطر آن تهمت بايد در روز قيات به خداوند پاسخ پس دهد/ مزرعه دار در حاليکه دم خروس را از زير عبا ي شيخ به او نشان ميدهد ميپرسد حاج آقا دم خروس را باور کنم يا سوگند به حضرت عباس را ؟
حال حکايت سيد علي خامنه اي رهبر امت بدبخت ونادان است که در جمع آن مسخ شدگان با صداي رسا ودندانهاي مصنوعي سفيد غير طبيعي اش نعره سر ميدهد اي مردم ما ميخواهيم شما سربلند باشيد وبه حق خود برسيد وبه اقتدار ملي دستيابي پيدا کنيد اما غربيها لجاجت ميکنند وميخواهند ان حق را از شما سلب کنند ودر اين هنگام است که شال سياه وسفيد اسارت وبندگي فلسطينيان را هر از چند گاهي يکبار جا بجا ميکند.دم خروس از آن واضح تر که بر گردن آن شيخ فريبکار سالهاست حلقه بسته وبردگي را براي خود وپيروانش بدوش ميکشند وسرمايه هاي ملي يا نه اقتدار ملي را به کيسه وجيب دشمنان ملت سرازير کرده وهمچنان به هدر ميدهد ؟ دم خروس از آن قيام ميليونها ايراني خسته از استبداد شيخي واضح تر که توسط همان تعداد پاي منبريها با چوب وچماق سرکوب اما همچنان مردم در راه دستيابي به ازادي در تلاشي مستمر وسخت همچنان مبارزات را ادامه داده وميدهند ؟ وقاحت هم حد ومرزي دارد ؟ اما نه براي آخوند و آن پيروان گمراه فريب خورده .

دوشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۵

رابطه با آمريکا
گفت: مثل اينکه داريم با آمريکا وارد مذاکره علني ميشويم
گفتم: نمي توانيم
گفت: شايد رابطه با آمريکا هم عادي بشه
گفتم: نميشه
گفت: با اروپا رابطه هست. چرا با آمريکا نميشه؟
گفتم: فقط فرض کن با آمريکا دوست بشويم.
گفت: خوب
گفتم: نماز جمعه را گوش ميکني
گفت: بله
گفتم: حرفهاي مسئولين را چطور ؟
گفت: بعضي وقتها
گفتم: اگر از آن سخنرانيها دشمني با آمريکا را حذف کني چي باقي مي مونه.
گفت: آه آه آه ... هيچ چي.
گفتم: ديدي
گفت: يعني اگر با آمريکا دوست بشيم ديگه مسئولين حرف نمي زنند.
گفتم: چي بگند؟
گفتم: تازه بايد همه زندانيها را آزاد کنند.
گفت: چرا ؟
گفتم: چون همه آنها به عنوان نوعي ارتباط فکري با آمريکاي دشمن در زندان هستند.
گفت: الله اکبر

جمعه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۵



تا کی به تماشا بنشینم؟


ایرانی دربند =ایران دربند
برای آزادی ایران بکوشیم
در این دنیای خاکی به غیراز وطنم چه حرفی برای گفتن
و چه علاقه ای برای ابرازکردن
وچه واجبی برای انجام دادن دارم
خدایا اسیری برادران و خواهرانم را تا کی به تماشا بنشینم؟

پاینده ایران