پاینده ایران

ایران سرافراز در جهان ---- جهان به ایران سرافراز

پنجشنبه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۵

عبدالرضا هلالی و معشوقه اش در محله دیلمان شهر ری

افتضاح جدید جماعت خرافه پرست




واعظان کين جلوه در محراب و منبر مي کنند
چون به خلوت مي روند ان کار دگر مي کنند



عکسهای زیر گوشه ای از فیلمی است که در وبلاگ فرشاد ابراهیمی قرار داده شده


تصویر عبدالرضا هلالی به همراه یک زن معلوم الحال که به قول خودش همسر دومش است و خب حتما این مرام همه مداحان است که زنشان در حضور کس دیگری یعنی همان فیلمبردار این چنین بپوشد و به عیاشی بپردازد


در عکس زیر تریاک کنار آنها مشخص گردیده

حال این آقا رضای ما که عاشورای امسال در خدمت ولایت به نوحه خوانی مشغول بود و از آقاش اجازه میخواست همه زنهای بد حجاب را از دم تیغ بگذراند رعنا سلیمانی معروف به لیدا را برای عشق بازی برگزیده تا نشان دهد این جماعت آفتاب پرست تغییر رنگ را خوب بلد است



دوري و داغ دلي دارم روزگاري
کين همه رنگ دغل در کار داور مي کنند

چهارشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۵

درخواست تحقيق در مورد چگونگي مرگ دو زنداني



امتناع از تحويل پيکر ولي الله فيض مهدوي به خانواده ايشان
فعالان حقوق بشر در ايران : بنا بر گزارشات رسيده اجراي احکام دادگاه انقلاب از تحويل پيکر ولي الله فيض مهدوي به خانواده ايشان ممانعت مي کند . حدود دو هفته پس از مرگ مشکوک ولي الله فيض مهدوي زنداني سياسي زندان گوهر دشت با تماس ها و پيگيري هاي مکرر ، خانواده ايشان موفق به تحويل پيکر ايشان نشده اند . در پي اين تماس ها اجراي احکام دادگاه انقلاب به خانواده ايشان اعلام داشته است " شما تلاش نکنيد ما جسد ايشان را به شما تحويل نخواهيم داد " همچنين مامورين وزارت اطلاعات خانواده ايشان را تحت فشار قرارداده که از دادن هر گونه خبري به رسانه ها و فعالان حقوق بشري مبني بر تحويل ندادن پيکر وي به خانواده ايشان خودداري کنند . فعالان حقوق بشر در ايران ضمن ابراز همدردي با خانواده ولي الله فيض مهدوي خواهان تحويل دادن پيکر وي به خانواده ايشان براي برگزاري مراسم يادبود مي باشد . و از تمامي سازمان ها و نهاد هاي حقوق بشري خواهان فشار بر رژيم ايران براي تحويل دادن پيکر ايشان به خانواده اش مي باشيم





.

شريعتمداري خطاب به خاتمي : به چه حقي هولوکاست را حقيقي مي دانيد

افسانه دروغين هولوكاست يك واقعيت مطلق تاريخي؟؟!! است بنابراين چرا با نظر صريح حضرت امام كه اسرائيل را يك غده سرطاني دانسته و خواستار محو آن از جغرافياي سياسي منطقه بوده اند مخالفت مي ورزيد؟

يعني حضرت امام به اندازه جنابعالي- نستجيربالله- درك سياسي نداشتند امام آمريكا را در يك كلمه «شيطان بزرگ» مي ناميدند
آقاي شريعتمداري طوري از خميني صحبت ميکنند که گويا ايشان در رديف پيامبران و سخنانش وحي منزل است؟!!اساسا" ايراد بزرگ ملي مذهبي ها در ايران اين است که سعي دارند از امام ساختگي کد ارائه دهند تا اقتدارگرايان گلوي آنها را فشار ندهند و اتفاقا" همين اقتدار گرايان که خود را مالک مطلق العنان همين امام ساختگي ميدانند که البته حق هم کاملا" با آنها است از آوردن کدهاي ضد ونقيض اين امام جاهل کم نمي آورند
اهل خرد هرگز از امامي که هيچگونه درک سياسي درستي نسبت به تاريخ ايران و مسائل جهاني نداشت کد نمي آورند يادمان باشد که همين امام جاهل گفت صلح بين اسلام و کفر معنا نداره اما قطعنامه 598 را با توجيح جام زهر؟!!با قبول يک ميليون کشته و دوميليون معلول و 1000 ميليارد خسارت پذيرفت و اساسا" معلوم نشد ادامهء شش سالهء اين جنگ بي معنا از طرف اين امام جاهل براي تنبيه متجاوز بود يا رسيدن به قدس عزيز؟ و همين امام گفت لاکن اگر اين جنگ 20 سال هم طول بکشه ما ايستاده ايم اما وقتي فرماندهان نظامي سپاه با وجود خريد ميلياردها دلار سلاح آمريکائي از بازار سياه ( اسرائيل غدهء سرطاني!!) از رسيدن کفگير به ته ديگ خبر دادند امام جاهل انتقام شکست خود را از بهترين فرزندان کاوهء آهنگر گرفت و دستور قتل عام هزاران عزيز را در زندانهاي ايران صادر کرد و همين امام جاهل از معامله با کشوري که آنرا شيطان بزرگ ناميد نيز ابا نکرد و پذيراي مک فارلين فرستادهء ريگان در ايران شد و وقتي هاشمي داماد منتظري به نفاق و دوروئي امام جاهل اعتراض کرد دستور قتل او را صادر و منتظري را از ولايتعهدي به زير کشيد.
آقاي شريعتمداري حتما" به خاطر دارند که همين امام جاهل گفت انگليس از آمريکا بدتر آمريکا از انگليس بدتر و لاکن شوروي از هر دوي آنها بدتر اما ادامه دهندگان شريعت اين امام جاهل بهترين دوستان خود را در چين کوبا کره شمالي ونزوئلا و بويژه روسيه به رهبري برادر پوتين يکي از رهبران برجستهء کا گ ب سابق که در کشتار مسلمانان چچن يدي قاطع دارد جستجو ميکنند.آقاي شريعتمداري بخوبي اطلاع دارند که ولايت عزيزشان خامنه اي از رفتار و گفتار و کردار خاتمي با اطلاع هستند و حضور و سخنان ايشان به نزد شيطان بزرگ بدون اجازت اين ولايت ميسر و مقدور نمي شد. اينکه آقاي شريعتمداري به صحراي کربلا ميزنند و سعي دارند نمادي از يک دمکراسي!! اسلامي از چپ و راست را به نمايش جهانيان بگذارند و آنها را در اين اثنا خام و گيج کنند البته بي دليل نيست ؟؟ يادمان باشد که خامنه اي گفت که پرنده براي پريدن به هر دو بال خود نياز دارد ولي فقيه با بال راست احمدي نژاد تا آنجا پريد که جهانيان را با تنش هاي افراطي خود خسته و به اوج نگراني رساند و چون با بال چپ خاتمي آغاز پروازي دوباره کرد جهانيان را به خوابي آسوده فرو برد و بقول معروف خامنه اي به مرگ گرفت تا جهانيان به تب راضي شوند.




فدراسيون بين المللي حقوق بشر: درخواست تحقيق در مورد چگونگي مرگ دو زنداني
روز : پاريس- طي 5 هفته اخير به دنبال مرگ دو زنداني در زندان هاي ايران به دليل عقايد سياسي شان، "فدراسيون بين المللي حقوق بشر" و سازمان عضو آن، "جامعه دفاع از حقوق بشر"، بدين وسيله نگراني عميق خود را درخصوص وضعيت زندانيان سياسي و مدافعين حقوق بشر که در زندان هاي ايران محبوس هستند اعلام مي کنند. اين دو سازمان مدافع حقوق بشر از مقامات ايراني مي خواهند که نسبت به مرگ اين دو زنداني تحقيق هاي مستقل و بيطرفي را آغاز کنند.روز ششم سپتامبر 2006، مقامات ايراني مرگ يک زنداني 28 ساله به نام ولي الله فيض مهدوي را اعلام کردند. مرگ او به دنبال مرگ اکبر محمدي [31 ژوئيه 2006] در زندان بدنام اوين در تهران حادث شد. اين درحالي است که هر دوي آنها در اعتراض به شرايط حبس خود در اعتصاب غذا بسر مي بردند. با اين وجود، چگونگي مرگ آنها همچنان مبهم بوده و سؤالات مهم بسياري را درخصوص رفتار جمهوري اسلامي با زندانيان محبوس در زندان هاي ايران مطرح کرده است. به علاوه، تاکنون مسؤولين ايراني از پيگيري مرگ اين دو زنداني سرباز زده اند. آقاي ولي الله فيض مهدوي در سال 2000 پس از يک دادگاه غيرعادلانه که در آن امکان حضور وکيل وي وجود نداشت به اعدام محکوم شد و دليل محکوميت او حمايت و پشتيباني از سازمان مجاهدين بود. وي در تاريخ 28 اوت 2006 پس از يک اعتصاب غذاي 9 روزه در بيمارستان بستري شد. خانواده و وکيل او اجازه نداشتند تا او را ملاقات کنند. ادعاهاي بسياري از سوي مقامات درخصوص مگر وي عنوان شده، ازجمله سکته قلبي و اينکه او اقدام به خودکشي کرده است. آقاي اکبر محمدي، يکي از فعالان دانشجو در ماه ژوئيه 1999، زماني که نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي به خوابگاه دانشگاه تهران حمله کردند، به همراه دانشجويان ديگر بسياري به دليل شرکت در تظاهرات مسالمت جويانه دستگير و بازداشت شد. آقاي محمدي در ماه سپتامبر 1999، پس از دادگاه هاي ناعادلانه بسيار، توسط دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم گرديد، ولي محکوميت وي در ماه آوريل 2001، به لطف تلاش هاي جوامع بين المللي به 15 سال حبس تقليل يافت. با توجه به اطلاعات رسيده از فدراسيون بين المللي حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر، آقاي محمدي در زمان حبس خود از بدرفتاري هاي شديدي رنج مي برده است که در نهايت نيز منجر به وخيم تر شدن وضعيت فيزيکي او شده بود.فدراسيون بين المللي حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر همچنين مراتب نگراني خود را درخصوص وضعيت ديگر فعالان و ديگر زندانيان سياسي که در زندان هاي ايران بسر مي برند، اعلام مي کنند. درحال حاضر، وضعيت زندانيان سياسي و زندانياني که به دليل عقايد خود در حبس بسر مي برند، بسيار وخيم شده است. اعتصاب غذا در زندان هاي ايران درحال تبديل شدن به يک حرکت گسترده است. سازمان هاي غيردولتي اجازه ملاقات اين زندانيان را ندارند و خانواده هاي آنها نيز از تماس با اين سازمان هاي غيردولتي واهمه دارند. قابل ذکر است که افراد بسياري بدون احراز هويت شان در زندان بسر مي برند. کريم لاهيجي، رييس جامعه دفاع از حقوق بشر و نايب رييس فدراسيون بين المللي حقوق بشر در اين رابطه مي گويد: "ما عميقاً نگران افزايش تعداد زندانيان سياسي هستيم. زنداني هايي که همچنين متحمل بدرفتاري در زندان هاي ايران هستند." وي مي افزايد: "رويدادهاي اخير نشان دهنده تهديدهاي جدي نسبت به سلامت و امنيت ديگر زندانيان است که به دليل عقايد سياسي شان در زندان هاي ايران محبوس شده اند."فدراسيون بين المللي حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر از مقامات جمهوري اسلامي قاطعانه مي خواهد که تحقيق و رسيدگي هاي مستقل و بيطرفي را درخصوص چگونگي مرگ اين دو زنداني آغاز کنند؛ تحقيق هايي که مي توانند سرآغازي براي برملاشدن تجاوز و بدرفتاري مقامات نسبت به حقوق زندانيان باشند. فدراسيون بين المللي حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر همچنين مراتب نگراني و تأسف عميق خود را درخصوص اين رويدادها که نشان دهنده تخلفات روزافزون جمهوري اسلامي در زمينه حقوق بشر است اعلام مي کنند و بار ديگر از مسؤولين جمهوري اسلامي مي خواهند تا نسبت به تعهدات بين المللي خود تحت قوانين بين المللي حقوق بشر، به ويژه مفاد ميثاق بين المللي حقوق سياسي و مدني که ايران نيز عضو آن است، پايبند باشد و اصول اين گونه تعهدات را رعايت نمايد.در پايان، فدراسيون بين المللي حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر از شوراي حقوق بشر سازمان ملل که در تاريخ 18 سپتامبر دومين نشست خود را آغاز خواهد کرد، درخواست مي کند که قطعنامه اي را در جهت محکوم نمودن وضعيت حقوق بشر در ايران به تصويب برساند.
منبع: فدراسيون بين المللي حقوق بشر،
سپتامبر 2006






شنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۵

آخرين وضعيت بازداشت شدگان شهرهاي آذربايجان

سخنان پاپ خشم مسلمانان را برانگيخت
اظهارات پاپ بنديکت شانزدهم، رهبر کاتوليک هاي جهان، در مورد مسلمانان که به عقيده برخي در ضديت با دين اسلام بيان شده، انتقادات رو به افزايشي را در ميان تعدادي از کشورهاي اسلامي موجب شده است.
پاپ، روز سه شنبه (12 سپتامبر)، در جريان سفر يک هفته اي خود به آلمان سخناني بيان کرد که ظاهرا مفهوم جهاد در اسلام را زير سوال برده است. وي در نطق خود در دانشگاه "رگنزبورگ" آلمان از يک امپراتور مسيحي قرن چهاردهم (مانوئل دوم قسطنطنيه) نقل
کرده که به ! يک مسافر ايراني گفته است که پيامبر اسلام براي جهان ارمغاني جز خشونت نداشته است
پاپ اظهارات يک امپراطور قرن چهاردهم روم شرقي را نقل کرد که گفته است پيامبر اسلام، فقط آورنده پديده هائي شيطاني و غير انساني بود. پاپ بنديکت به برداشت هاي اسلامي از جهاد اشاره ميکرد. پاپ خشونت را با تعاليم الهي مغاير دانست و گفت بايد رد شود
پاپ در نطق پايان سفر شش روزه خود به آلمان به نقل از اين امپراتور دوره بيزانس گفته است: "پيامبر اسلام براي جهان فقط شرارت و اعمال غيرانساني به ارمغان آورده و از جمله دستور داده که دين را با زبان شمشير گسترش دهيد."








آخرين وضعيت بازداشت شدگان و زندانيان تعدادي از شهرهاي آذربايجان
عصر ديروز مهندس عليرضا قولونجلو سخنگوي کميته دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان وضعيت بازداشت شدگان و زندانيان آذربايجان را تشريح کرد
زنجان:آخرين جلسه بررسي به اتهامات رضا عباسي - روزنامه نگار و فعال حقوق بشر - در ماه شهريور به صورت غير علني در شعبه‌ اول دادگاه انقلاب زنجان برگزار شد. موضوعات مطرح شده در اين جلسه دادگاه پيرامون فعاليتهاي وي در انجمن اسلامي و جمعيت اسلامي دانشجويان دانشگاه زنجان و در قالب کميته دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان (آسمک) و فعاليتهاي هويت طلبانه اش در شهر زنجان بوده است . همچنين خليلي مدافع عباسي در مورد اين جلسه به ايلنا گفت : در اين جلسه آخرين دفاع از موکل اخذ شد و قرار است دادگاه ظرف مهلت قانوني نسبت به صدور رأي خود اقدام کند.
وي همچنين گفت : قرار کفالت پنج ميليون توماني موکلم صادر شده است اما هنوز مورد پذيرش قرار نگرفته است. وي با بيان اينکه عباسي در قرنطينه زندان نگهداري مي‌‏شود، اين اقدام مسوولان زندان را خلاف قانون دانست . امروز سازمان عفو بين المل براي دومين بار با صدور بيانيه اي خواستار آزادي رضا عباسي گرديد.
اروميه :حکم حسين نوري يکي از فعالين دانشگاه اورميه که در روز 6 خرداد به همراه 5 تن از ديگر دانشجويان دانشگاه اورميه دستگير و در تاريخ 11 شهريور دادگاهش برگزار شده بود اعلام شد. حسين نوري به اتهام اقدام عليه امنيت ملي، شرکت در قيام هاي خرداد ماه ، شرکت در تحصن دانشگاه اورميه و اقدام به نبش قبر شهيد فرزاد اسدپور به 8 ماه تعليقي به مدت 2 سال محکوم شده است. همچنين اسدالله سليمي، روزنامه نگار و فعال فرهنگي آذربايجان، چند روز پيش در حين عزيمت به تبريز بازداشت شد. وي که ساکن اورميه مي باشد قصد سفر به تبريز را داشت که در بين راه توسط ماموران امنيتي اين شهر بازداشت گرديده و اينک در زندان تبريز به سر ميبرد. وي، روزنامه نگار و مدرس زبان ترکي آذربايجاني در اورميه مي باشد. هنوز خبري از علت بازداشت وي به دست نيامده است اما احتمال مي رود وي به دليل حوادث خرداد ماه آذربايجان و نيز به دليل خبرهايي مبني بر تحصن در روز اول مهرماه بازداشت شده باشد
کليبر :بر اساس راي صادره از دادگاه انقلاب شهرستان کليبر سعيد محمدي و سعيد بيدخت از هويت طلبان ترک به ترتيب به يک سال حبس و دو سال تبعيد به جزيره خورموج و هشت ماه حبس محکوم شدند.
اردبيل : بر اساس خبرهاي دريافتي از اردبيل حکم 4 تن از بازداشت¬شدگان اعتراضات خردادماه اين شهر به ترتيب زير اعلام شده است :
رضا تدين ، چهار ماه و يک روز زندان و 40 ضربه شلاق
مظاهر معالي ، سه ماه و يک روز زندان و 40 ضربه شلاق
رحيم خدادادي ، سه ماه و يک روز زندان و 40 ضربه شلاق
جلال تقوي ، سه ماه و يک روز زندان و 40 ضربه شلاق
حسن بالا زاده (نوجوان 16 ساله)…… 3 ماه زندان تعزيري و 50 ضربه شلاق به جرم تخريب اموال عمومي و حمله به مامور اطلاعات و شکستن دوربين وي
بهمن افغان فرزند بايرام علي، 20 ساله، دانشجو…… 6 ماه زندان تعزيري و 3 ميليون ريال جزاي نقدي و 40 ضربه شلاق
قاسم غريبي فرزند عباس، 20 ساله…… 10 ميليون ريال جزاي نقدي و 40 ضربه شلاق
همچنين بهروز عليزاده زنداني 18 ساله اردبيلي پس از 88 روز حبس ديروز با قرار وثيقه پانزده مليون تومان آزاد گرديد
تهران :آخرين جلسه محاکمه صالح کامراني - وکيل و فعال حقوق بشر - در دادگاه انقلاب تهران برگزار گرديد در اين جلسه متهم و وکيل مدافعش دکتر يوسف مولايي با رد اتهامات به دفاع پرداختند. به گفته مينا اصغري همسر متهم راي دادگاه در هفته آينده صادر خواهد شد گفتني است وي از خرداد در زندان اوين محبوس است.
تبريز :مهدي نوري(ائلمان تبريزلي) نوزدهم شهريور ماه پس از تحمل هشتاد روز حبس و شکنجه آزاد شده است.
بيست ودوم شهريور 1385
به اميد آزادي همه زندانيان سياسي و عقيدتي

چهارشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۵

دانشگاه تهران در انتظار روزهاي سخت


دانشگاه تهران در انتظار روزهاي سخت / دانشجويان منتقد از دانشگاه اخراج مي شوند
در آستانه بازگشايي دانشگاه ها و شروع سال تحصيلي جديد دور جديد برخوردهاي انضباطي با دانشجويان فعال سياسي آغاز شد.
پس از اعتراضات خردادماه 85 نسبت به بازنشستگي اساتيد در دانشگاه تهران، اعتراض به فضاي متصلب فرهنگي و سياسي در اين دانشگاه و همچنين اعتراض به عملکرد وزارت علوم در تعليق انجمن هاي اسلامي در گوشه و کنار کشور، بيش از 60 نفر از فعالين فرهنگي و سياسي دانشگاه تهران به کميته انضباطي احضار شدند. اين احکام در حالي به دست دانشجويان دانشگاه تهران مي رسد، که دانشگاه هنوز تعطيل است. بر اساس شنيده ها، حکم هاي صادره توسط کميته انضباطي بيش از "يک ترم تعليق با احتساب سنوات" است.
از ابتدا مجرم بوديم!
بهنام سپهروند يکي از دانشجوياني که در ارتباط با حوادث خرداد ماه دانشگاه تهران احضار شده در گفت و گو با خبرنگار روز مي گويد: "پس از شلوغي هاي دانشکده علوم اجتماعي و سپس کوي دانشگاه تهران در اعتراض به بازنشسته کردن اجباري اساتيد، از اواخر خرداد ماه تا کنون بيش از 60 نفر از دانشجويان را به کميته انضباطي دانشکاه احضار کرده اند. من و عده اي از دوستانم در خرداد ماه 2 بار به کميته انضباطي فراخوانده شديم که متاسفانه برخوردهاي بسيار نامناسبي با ما صورت گرفت و به جاي خواستن توضيح از ما، بازجويي شديم و گويا از همان ابتدا مجرم بوديم."
دبير سابق انجمن اسلامي دانشکده مديريت دانشگاه تهران همچنين مي افزايد: "ديروز با خبر شديم که براي 40 نفر از دانشجويان احکام انضباطي صادر شده است. بر اساس حکمي که به معاون دانشجويي دانشکده مديريت ابلاغ شد، خود من هم به دو ترم تعليق از تحصيل با احتساب سنوات محکوم شده ام."
اين فعال دانشجويي با اشاره به اينکه صدور حکم براي بسياري از دانشجويان صرفا به دليل حمايت از انجمن دموکراسي خواه دانشگاه تهران مي باشد، خاطر نشان مي کند: "براي اعمال فشار به انجمن دموکراسي خواه دانشجويان دانشگاه تهران، بسياري از دانشجوياني که در مقاطع مختلف حمايت خود را از اين انجمن اعلام نموده بودند به کميته انضباطي فراخوانده اند. اين در حالي است که بسياري از اين دانشجويان در تجمع هاي خرداد ماه نقشي نداشتند."
سپهروند در ادامه مي گويد: "انجمن اسلامي دموکراسي خواه دانشگاه تهران در حال تصميم گيري در اين زمينه است و اين حرکت مسوولين دانشگاه بي پاسخ نخواهد ماند. "
وي با اشاره به مديريت ناکارآمد آيت الله عميد زنجاني در مدت رياست بر دانشگاه تهران اضافه مي کند: "رئيس دانشگاه با اين کار مي خواهد در آستانه شروع سال تحصيلي جديد زهر چشمي از دانشجويان بگيرد و از اين طريق ناکارآمدي خود را توجيه کند. مسوولين دانشگاه فکر مي کنند با صدور آراي سنگين انضباطي مي توانند با دانشجويان معامله کنند، در حالي که هيچ گاه اين طور نبوده است."
دبير واحد سياسي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران نيز در همين ارتباط به خبرنگار روز مي گويد:"کاري که از ديروز و با صدور احکام انضباطي سنگين در دانشگاه تهران آغاز شد در واقع هدفي جز سرکوب دانشجويان و منتقدين و حذف آنان از عرصه فعاليت سياسي و فرهنگي در دانشگاه ها ندارد. مسوولين دانشگاه و در راس آنان مسوولين وزارت علوم از اين طريق در صدد خاموش کردن صداي رساي اعتراض دانشجويان بر آمده اند."
وحيد عابديني با اشاره به اينکه در کميته هاي انضباطي، دانشجويان را مورد تفتيش عقيده قرار مي دهند، مي افزايد: "از همان ابتداي بروز درگيري ها در کوي دانشگاه و دانشکده ها، دانشجوياني که نقش جدي در اين زمينه نداشتند را نيز به کميته انضباطي فرا خواندند. اما بديهي است که صدور حکم براي دانشجويان، غير از راديکاليزه کردن فضاي سياسي دانشگاه و انجام فعاليت هاي زير زميني نتيجه ديگري عايد مسوولين دانشگاه نخواهد کرد و نهايتاٌ دود اين بي تدبيري به چشم خود مسوولين دانشگاه و وزارت علوم خواهد رفت."
موضع دفتر تحکيم
صابر شيخ لو سخنگوي دفتر تحکيم وحدت به خبرنگار روز مي گويد: "متاسفانه پس از روي کار آمدن دولت احمدي نژاد و به دنبال امنيتي کردن فضاي سياسي جامعه شاهد نقض بي محابا و فاحش حقوق بشر و حقوق شهروندي در فضاي سياسي جامعه هستيم. اين دولت باتوجه به تفکرات ايدئولوژيک خود که به دنبال يکدست کردن فضاي سياسي و اجتماعي و حتي فضاي فکري جامعه است، دانشگاه ها را تنها مانع در راه پياده کردن ايده ها و افکار خود مي بيند؛ و لذا حمله به دانشجويان و دانشگاه ها و برداشتن اين اصلي ترين مانع، از برنامه هاي نخستين و مهم دولت نهم است."
وي با اشاره به روحيه آرمانخواهانه دانشجويان مي افزايد: "تجربه يک سال گذشته و موج برخوردها و فشارها به فعالين جنبش دانشجويي ثابت کرده است که دانشگاه و دانشجو هيچ گاه ساکت ننشسته و همچنان به انتقاد از وضع موجود خواهد پرداخت و صداي دموکراسي خواهي و آزادي طلبي همواره از سنگر دانشگاه به گوش خواهد رسيد."
اين عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت همچنين خاطر نشان مي کند: "در حال حاضر و در زمان تعطيلي دانشگاه ها، مديريت ترسوي دانشگاه تهران از فرصت استفاده کرده و اقدام به احضار فعالين دانشجويي و صدور احکام انضباطي براي آنان مي نمايد تا بتواند به زعم خود شراپط را براي سال تحصيلي جديد فراهم و به نوعي فضاي ارعاب و خفقان را در دانشگاه ايجاد کند؛ ولي به نظر مي رسد مسوولين دانشگاه تهران يا تاريخ را خوب نمي دانند ـ که ناگزير از تکرار آن هستند ـ يا از درک فضاي واقعي و اصيل دانشگاه ها عاجزند. چرا که دانشجو و جنبش دانشجويي خاصيت ارتجاعي و فنري داشته و در هر زماني که تحت فشار قرار بگيرد، انسجام بيشتري پيدا مي کند و در واکنش به فضاي جمود و ارعاب واکنش هاي تندي را نشان خواهد داد".
شيخ لو در زمينه موضع دفتر تحکيم وحدت در قبال صدور احکام سنگين براي دانشجويان دانشگاه تهران نيز تاکيد دارد: "يقيناٌ جنبش دانشجويي و دفتر تحکيم وحدت اقدامات عملي خود را در جهت از بين بردن اين فضاي سنگين که مديريت جديد دانشگاه ها به دنبال احياي آن در دانشگاه است انجام خواهد داد . ما تمام توان خود را براي بسيج سراسري دانشجويان در دانشگاه ها در اعتراض به ابن فضا به کار خواهيم بست."
سخنگوي دفتر تحکيم وحدت همچنين از برگزاري نشست تشکيلاتي تشکل متبوع خود در اواخر شهريور خبر مي دهد.
موضع دوگانه حاکميت
"برخورد غير عقلايي با جامعه دانشگاهي و دانشجويان فعال سياسي، جز ناکارآمدي ساختار موجود و ايجاد بدبيني و افزودن شکاف ميان دانشجويان و حاکميت نتيجه ديگري نخواهد داشت."
عبدالله مومني دبير سابق تشکيلات دفتر تحکيم وحدت با بيان سخنان فوق مي افزايد: "اعمال اين گونه فشارها و ايجاد محدوديت براي دانشجويان با هدف تخطئه دانشگاه و دانشجويان صورت مي گيرد و با توجه به اينکه دانشگاه نقش عمده اي در تحولات سياسي کشور داشته و تاثير گذاري آن در بسط گفتمان هايي چون دموکراسي خواهي و حقوق بشر و دفاع از مطالبات شهروندي سبب شده که دانشجويان به يک جريان تاثير گذار تبديل شوند و در شرايطي که ديگر جريانهاي مدافع اصلاحات با بي اعتمادي مردم روبرو شده اند، جنبش دانشجويي به دليل دارا بودن مولفه هايي چون صداقت، اخلاق سياسي و روحيه حقيقت جويي از اين ظرفيت برخورداراست که زمينه ساز پيوند اصلاح طلبان با افکار عمومي گردد و از اين طريق زمينه احياي اصلاحات واصلاح حرکت اصلاحي را فراهم نمايد و براي طرح ايده هاي واقعي و اصيل اصلاح طلبانه بستر سازي کند."
سخنگوي سازمان ادوار تحکيم وحدت در ادامه خاطر نشان مي کند: "مسوولان وزارت علوم با اين برخوردها در صدد اضمحلال و منفعل کردن فضاي پويا و همراه با نشاط دانشگاه و همچنين بالا بردن هزينه فعاليت سياسي اصلاح طلبانه در دانشگاه هستند."
مومني با اشاره به موضع دو گانه حاکميت در برخورد با دانشجويان اضافه مي کند: "حاکميت و مسوولان وزارت علوم از يک سو محدوديت هاي فراواني براي دانشجويان فعال مستقل به وجود مي آورند و از سوي ديگر سياستهاي حمايتي خود را شامل حال برخي ديگر از دانشجويان کرده اند و از دادن رانت هاي مختلف به آنان ابائي ندارد. حاکميت با دوپينگ سياسي برخي از تشکلها و جريان ها در دانشگاه سعي در اصيل جلوه دادن آنها دارد و در همين راستا به تضعيف و تعطيلي تشکلهاي ديگر مي پردازد."
اخراج دانشجويان منتقد
احکام سنگين انضباطي در شرايطي براي فعالين دانشجويي دانشگاه تهران صادر مي شود که عملاٌ و با اجراي اين احکام اين دانشجويان بدون اتمام دوران تحصيلات خود در سنوات مقرر، از دانشگاه اخراج خواهند شد.
فريد هاشمي يکي از دانشجويان عضو انجمن دموکراسي خواه دانشگاه تهران در اين زمينه به خبرنگار روز مي گويد: "مسوولين دانشگاه با بررسي همه جانبه در خصوص وضعيت تحصيلي دانشجويان اقدام به صدور چنين احکامي کرده اند."
وي که خود به محروميت از تحصيل به مدت دو نيم سال، با احتسب سنوات، محکوم شده است مي افزايد: "بر اساس آخرين اخبار بنده به اتفاق مجتبي بيات – عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت - جولان فرهادي، رضا قاضي نوري و بهنام سپهرمند به دو ترم تعليق محکوم شده ايم که با احتساب سنوات تحصيلي عملاٌ با اجراي اين حکم از دانشگاه اخراج خواهيم شد و احتمالاٌ از ادامه تحصيل مجتبي بيات در مقطع کارشناسي ارشد هم جلوگيري به عمل خواهد آمد."
تماس با خانواده دانشجويان
برخوردهاي صورت گرفته اما به دانشجويان محدود نمي شود. چرا که در روزهاي اخير و پس از صدور احکام انضباطي براي دانشجويان دانشگاه تهران، تماس با خانواده هاي آنان نيز آغاز شده و فشار هاي روحي زيادي به خانواده اين دانشجويان وارد آمده است.
دانشگاه تهران و روزهاي سخت
گويا دوباره روزهاي سخت مديريت دانشگاه تهران آغاز شده است. روزهاي سختي که با انتصاب عميد زنجاني به عنوان رياست دانشگاه تهران آغاز و با بازنشسته کردن اجباري اساتيد اين دانشگاه ادامه يافت و اينک با صدور احکام انضباطي براي بيش از 40 نفر از دانشجويان به اوج خود رسيده است.
دانشگاه ها در آستانه شروع سال تحصيلي جديد با روزهاي سختي روبرو هستند
.

چهارشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۵

مراسم چهلم اكبر محمدي

مراسم چهلم "اكبر محمدي" برگزار مي شود

مراسم چهلم زنده ياد "اكبر محمدي"، هفدم شهريور در روستاي چنگ ميان شهر آمل برگزار مي شود.بستگان نزديك شادروان "اكبر محمدي"، در گفتگو با سرويس حقوق بشر تبريز نيوز ، با اعلام آدرس و زمان دقيق مراسم چهلم ، كه بر سر مزار اين شهيد راه آزادي ايران برگزار خواهد شد، از مردم ايران خواستند در اين مراسم حضور به هم رسانند
اين مراسم از ساعت 15 الي 18 روز جمعه 17 شهريور 85 ، به آدرس : آمل – خيابان امام رضا – جاده قديم آمل به بابل – سرپيچ ،‌بعد از روستاي سرخ كلاه و تمسك در روستاي چنگ ميان ، برگزار خواهد شد.

دوشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۵

نامه همسر احمد باطبي به کوفي عنان

نامه همسر احمد باطبي به کوفي عنان، دبير کل سارمان ملل متحد
عاليجناب کوفي عنان دبير کل محترم سازمان ملل متحد
سفر شما به ايران موجب شد تا نامه اي براي شما بنويسم و شرايط وخيم و نامعلوم همسر خود، احمد باطبي را که در بازداشت به سر مي برد، به اطلاع شما برسانم و از آن مقام محترم خواستار رسيدگي به وضعيت وي شوم.احمد باطبي در ژولاي 1999 (18 تيرماه 78) در ماجراي حمله پليس به خوابگاه دانشجويان دانشگاه تهران بازداشت شد. علت بازداشت شرکت او در تظاهرات اعتراضي دانشجويان بود. ابتدا در يک دادگاه غير علني حکم اعدام براي او صادر شد و سپس در دادگاه تجديد نظر به 15 سال حبس محکوم شد. احمد 6 سال از بهترين دوران جواني اش را در زندان به سر برد و شدت فشارها و شکنجه هاي روحي و جسمي در زندان به حدي بود که وضعيت جسماني وخيمي پيدا کرد و پس از تحمل 6 سال حبس، سال گذشته به مرخصي استعلاجي فرستاده شد و از آن زمان تا يکماه پيش مشغول مداواي خود بود تا اينکه در 7 مرداد 1385 ماموران مسلح پس از بازرسي کامل منزلمان، همسرم را بازداشت و بسياري از وسايل شخصيمان را توقيف کردند.احمد باطبي در اعتراض به بازداشت مجدد و بدون دليلش دست به اعتصاب غذا زد به گونه اي که جانش در معرض تهديد قرار گرفت و دکتر حسام فيروزي پزشک معالج وي گزارشي از وضعيت جسماني همسرم ارايه داد و هشدار داد در صورتي كه اعتصاب غذاي ايشان پايان نپذيرد و جهت ادامه درمان به خارج از زندان منتقل نشود، خطر مرگ وي را تهديد مي کند.متاسفانه از زمان بازداشت مجدد همسرم بيش از يک ماه مي گذرد و مراجعات مکررم به زندان و نامه نگاري هايم به مسولان قضايي ايران پاسخي در بر نداشته است و احمد باطبي همچنان در وضعيت نامعلومي در سلول انفرادي به سر مي برد. تاکنون تنها توانسته ام او را دوبار در حضور ماموران زندان ملاقات کنم و به دليل قطع درمان و فشارهاي وارده در سلول انفرادي از شرايط مناسب جسمي و روحي برخوردار نبود، توان او تحليل رفته بود، وزنش به شدت کاهش پيدا کرده و بسيار رنجور و رنگ پريده شده بود. احمد باطبي از ابتدايي ترين حقوق شهروندي برخوردار نبوده، حق ملاقات و يا تماس تلفني با وکيل خود نداشته و تا کنون دستگاه قضايي ادله بازداشت او را اعلام نکرده است. همچنين امکان دسترسي به پزشکان متخصص معالج ندارد.
عاليجناب کوفي عنان همانگونه که مي دانيد اکبر محمدي دانشجوي زنداني سياسي که وضعيت مشابه همسرم را داشت در اعتراض به بازداشت مجددش دست به اعتصاب غذا زد و سرانجام پس از 9 روز اعتصاب، در زندان اوين درگذشت. بيم آن دارم که فشارهاي وارده بر احمد و وضعيت نامعلوم وي، سرنوشت ناگواري را براي وي رقم زند.از آن مقام محترم مي خواهم در طي سفر خود به ايران کميته حقوقي براي رسيدگي و پيگيري وضعيت نامناسب احمد باطبي و ديگر زندانيان سياسي تشکيل دهد تا ايشان از حقوق اوليه انساني خود برخوردار شوند و آزادانه به زندگي خود ادامه دهند.
با احترام فراوان سميه بينات، همسراحمد باطبي دانشجوي زنداني سياسي

شنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۸۵

نباید اقدام نظامی علیه ایران را از نظر دور داشت


نباید اقدام نظامی علیه ایران را از نظر دور داشت
روزی که هنری کسینجر مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد باری مقابله با ترویج کمونیسم
نیاز به تروج مذهب در منطقه داریم عده ای به او خندیدند و عده ای دیگر او را شماتت نمودند که قرن بیستم دیگر جای این حرفها نیست
اما با شکل گیری انقلاب در ایران و سلطه یک حکومت مذهبی و فروپاشی شوروی همگان به زیرکی هنری اعتراف نمودند
شکی نیست که او یک آگاه سیاسی در امور ایران است به همین دلیل مصاحبه ای را که او در مورد مواجه با تروریسم کرده است را برای شما نقل می کنم



متن کامل گفتگو با هنری کیسینجر

گفتگو از برنارد گرتزمن
مترجم آرش صالحی

ـ از بمب گذاری‌های تروریستی لندن چه درس‌هایی می‌توان گرفت؟ آیا این بمب‌گذاری‌ها حاکی از این است که جنگ با تروریسم چندان مؤثر نبوده؟

اگرنبرد با تروریسم را بر حسب جلوگیری از هرگونه حمله‌ای بسنجیم، این نبرد نمی‌تواند مؤثر باشد. عملی کردن نقشه‌ای که این پنج نفر داشتند احتمالا هفته‌ها وقت نیاز داشت. گمان نمی‌کنم که میزان مؤثر بودن نبرد با تروریسم را بتوان کاملا برحسب جلوگیری از هر حمله سنجید. روی‌هم‌رفته فکر می‌کنم که حملات لندن نشان از عقب نشینی در نبرد با تروریسم است، زیرا برای دومین بار ( بعد از حملات مادرید در مارس 2004)، این جنگ به داخل خاک اروپا کشانده شد و به داخل کشوری کشیده شد که در واکنش به حمله به قلمرواش رفتار مبهمی ندارد. بر این باورم توان تروریست‌ها در انگلستان هر اندازه که باشد، به سبب این حملات به میزان قابل توجهی از قدرت آنها کاسته خواهد شد و احتمالا این حملات اروپایی‌ها را دست کم در سطح اروپا وادار خواهد ساخت که رویه‌ منسجم‌تری نسبت به حملات تروریستی اتخاذ کنند.

ـ آیا بمب‌گذاری‌های لندن به نحوی به عراق مرتبط است؟

حملات یازده سپتامبر به مرکز تجارت جهانی پیش از حمله به عراق رخ داد. در واقع همه رشته حملات انجام گرفته به امریکا قبل از یورش به عراق صورت گرفته بود. حملاتی که به اندونزی، تونس، مراکش هم صورت گرفت همگی کاملا با عراق بی‌ارتباط بود. بی‌تردید عراق در جذب نیروهای بیشتر برای تروریست‌ها کمک کرد، اما نبرد اصلی فراتر از عراق است.

- در حال حاضر فکر می‌کنید در مورد عراق بهتر بود چه کار می‌کردیم؟

من از تصمیم اولیه برای اقدام علیه عراق به این دلایل حمایت کردم: من نمی‌فهمم که چطور می‌توانستیم جنگ علیه تروریسم را طرح‌ریزی کنیم ودر عین حال حکومتی را که دارای بزرگترین ارتش در منطقه، و بالقوه دارای بیشترین درآمد نفتی بود، و از بیشترین ظرفیت برای حمایت از تروریسم برخوردار بود را به حال خود رها می‌کردیم. عراق به خودی خود به صورت نمادین نشانگر این بود که شما می‌توانید با 17 بار نقض آتش بست که در سازمان ملل توافق شده، امریکا را به چالش بکشید. من هم مانند پرزیدنت کلینتون و پرزیدنت جورج دبلیو بوش و بسیاری دیگر از افسران اطلاعاتی که هرگز آنها را ندیده‌ام، بر این باورم که عراقی‌ها سلاح کشتار جمعی داشتند.
فکر نمی‌کنم که پیروزی در عراق را باید با اشغال آلمان مقایسه کرد. به نظر من آلمان و ژاپن از زمره کشورهایی بودن که ساختار و تاریخ ملی منسجمی داشتند. آلمان و ژاپن دریافتند که شکست خورده‌اند و از این رو به لزوم یک رویکرد نوین پی بردند. گمان نمی‌کنم که عراق مانند کشورهای اروپایی یا ژاپن
یک کشور ملی باشد. به همین دلیل من رویکردی را می‌پسندم، که البته از آن انتقاد می‌شود، یعنی به جای آنکه ( ایالات متحده) تمامی مسئولیت بازسازی عراق و استقرار دموکراسی را بر عهده گیرد، باید کسی را متقاعد کرد تا عراق را تحویل بگیرد و یک دولت تاسیس کند، سپس ساختاری ایجاد کرد که در آن نیروهای سازمان ملل بتوانند محافظت از مرزها را برعهده بگیرند و در بحران‌ها کمک دولت باشند. به نظر من اتخاذ این روش با کامیابی همراه خواهد شد.

ـ به نظر شما تحول در عراق در دیگر مسایل خاورمیانه، به‌ویژه در وضعیت اسراییل-فلسطین چه تاثیری خواهد گذاشت؟

مساله اسراییل-فلسطین تقریبا مستقل از مساله عراق است ومی‌تواند از راه دیپلماتیک به پیش رود. به نظر من تمام مؤلفه‌ها فراهم است. تنها مساله این است که آیا یک طرف دل را به دریا می‌زند و آشفتگی وسروصداهایی که بعد از پایان مناقشه راه خواهد افتاد را می‌پذیرد یا نه. تاثیرعراق بر مساله اسراییل-فلسطین کمی منفی خواهد بود . اگر ما در عراق شکست بخوریم، به این معنی که در بغداد یک رژیم رادیکال و تئوکراتیک بر سر کار بیاید، نتیجه این خواهد بود که رویکرد رادیکال‌تری در فلسطین حاکم می‌شود. اگر چنین شود اسلام رادیکال در همه کشورهای اسلامی به شدت با انگیزه خواهد شد. من رهبر هیچ کشوری را سراغ ندارم که دارای اقلیت چشمگیر اسلامی باشد و یا اینکه مانند اندونزی و مالزی کشوری اسلامی باشد وشدیدا از شکست امریکا در عراق، آنطور که تعبیر کردم، متاثر نشود.

ـ آیا شما تعجب نکردید که چرا کشورهای اروپایی آنهم با شمار زیادی جمعیت مسلمان آنچنان که باید (از جنگ عراق) حمایت نکردند—به ویژه فرانسوی‌ها و آلمان‌ها؟

مساله این است که قانون اساسی‌ کشورهای اروپایی برای هیچ چیز چه داخلی و چه خارجی حاضر به فداکاری نیست، اما رهبران اروپایی نیک می‌دانند که پیامدهای شکست در عراق چه خواهد بود. آنها با وجود محدودیت‌هایی که داشته‌اند، به ما کمک کرده‌اند و البته طوری عمل کرده‌اند که از داخل به آنها گزندی نرسد. اروپایی‌ها هرگز سعی نکرده‌اند که کار ما را عقیم کنند. گرچه کار قهرمانانه‌ای هم انجام نداده‌اند.

ـ آیا در خاورمیانه بازیگرانی وجود دارند که بتوانند که بر روی توافق اسراییل و فلسطین تاثیر گذارند؟ آیا شما با ابو مازن، رییس جمهور فلسطین، ملاقات داشته‌اید؟

من در آغاز به قدرت رسیدن ابومازن با وی تلفنی گفت ‌وگو کردم. گمان می‌کنم که او را یک یا دو بار دیده‌ام. اما من به این صورت تحلیل نمی‌کنم، زیرا به نظرم کسی آنقدر قدرت ندارد که به تنهایی بتواند موجب توافقی شود. با این همه زمینه این توافق کمابیش هویدا است.

ـ این زمینه چیست؟

به نظر من زمینه چنین توافقی این است که اسراییل و فلسطینی ها پذیرفته‌اند که بر اساس طرح ایهود باراک قلمرویی به اسراییل تعلق بگیرد و 7 تا 8 درصد زمین‌ها برای ساخت یک دیوار امنیتی در نظر گرفته شود. اسراییل هم به نوبه خود به صورت نمادین برای ایجاد توازن از بخشی از سرزمین‌ها عقب می‌کشد، البته اگر سرزمین‌هایی که جمعیت عرب قابل توجهی دارند تخلیه شوند به حل ترکیب جمعیتی کمک خواهد کرد.

اورشلیم هم باید به همان نحوی که تعیین شده تقسیم شود. همچنین باید نوعی راه حل عملی برای مساله پناهندگان پیدا شود که متضمن عدم بازگشت آنها به اسراییل باشد. گمان می‌کنم به لحاظ نظری این مؤلفه‌ها مهیا هستند؛ بیشتر دولتهای عرب و بسیاری از فلسطینی‌های دوراندیش با این مساله موافقند. بسیاری از اسراییلی‌ها هم به نوعی این مساله را قبول دارند، گرچه این راه حل به این معنا است که که بسیاری از شهرک‌های یهودی نشین در آن سوی مرز و در قلمروی عربی خواهند بود.
برای به نتیجه رساندن این طرح حمایت کشورهای اروپایی نیاز است دست کم به این معنی که به دنبال گزینه دیگری برای رهبران عرب نباشند و بنابراین به رهبران میانه‌رو عرب بهانه‌ای دهند که کار را دنبال کنند. حمایت ضمنی کشورهایی نظیر مصر، الجزایر، و مراکش نیز نیاز است تا ابومازن را قادر سازد از عهده این کار برآید، به طوریکه فلسطینی‌ها در این امر تنها نباشند. به عقیده من یک سیاست فعال از طرف امریکا می‌تواند این مساله را به سرانجام برساند.

- آیا بوش برای حل وفصل مساله خاورمیانه رغبتی دارد؟ کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه چطور؟ من نشانه‌ای نمی‌بینم که ایالات متحده به طور جدی به مساله خاورمیانه توجه داشته باشد.

هرکسی که وارد این ماجرا شود، با راه بسیار دشوار و دردناکی روبرو است، همچنان که شما در این روند وارد می‌شوید، مشقتی که به تمام طرف‌های درگیر وارد می‌شود چنان زیاد است که شما حتی نمی‌‌توانید مطمئن باشید وقتی همه چیز تمام شد، تندروها هم ساکت شده باشند. شما مطمئن خواهید بود که تندروها کاملا آرام نمی‌گیرند، اما دست کم مجالی بوجود می‌آید که همزیستی یک دولت فلسطینی با اسراییل امکان پذیر گردد.

ـ در دولت بوش حرف‌های زیادی درباره دموکراسی و رفرم در جهان عرب زده شد. و اینکه اعراب خود در این قضیه صاحب نفع هستند. فکر نمی‌کنید ما زیادی آرمانگرا بودیم؟

برای ایالات متحده حایز اهمیت است که به جای آنکه صرفا قدرتنمایی کند از دموکراسی پشتیبانی کند. من خود طرفدار این هستم که ایالات متحده باید از دموکراسی پشتیبانی کند. البته من درباره اینکه در یک دوره زمانی کوتاه بتوان چنین چیزی را اجرایی کرد با احتیاط عمل می‌کنم. من همچنین درمورد بیش از حد درگیر شدن در کشورهای مختلفی که درباره آنها سخنرانی وهیاهو می‌کنیم بیشتر مراقبم. بنابراین من از این خط مشی و رویکرد دفاع می‌‌کنم اما باید در نظر داشته باشیم که ما افزون‌ بر اینها خواستار ثبات هم هستیم. چنین چیزی برای به کار بستن درهر کشوری دشوار است. برای مثال تلاش‌ها برای به زور خوراندن دموکراسی به ایران در زمان دولت کارتر منجر به ظهورآیت‌الله خمینی شد یا به ظهور وی کمک کرد. بنابراین باید به حساسیت بسیار این مسیر را مشخص کرد.

ـ نظر شما درمورد سیاستی که بر پایه آن سعی می‌شود جلوی غنی‌سازی اورانیوم ایران را از طریق مذاکرات بگیرد چیست؟

با این موافقم که ما باید تلاش کنیم که جلوی فرآوری اورانیوم ایران را بگیریم، و چه بسا به لحاظ تاکتیکی، بسیار مفید خواهد بود که به اروپایی‌ها مجال مذاکره دهیم و از آن هم حمایت کنیم. اما واقعیت این است که در آینده نه چندان دور باید تصمیم بگیریم که آیا این مذاکرات کارگر هستند و صرفا پوششی برای مشروعیت‌بخشی به ادامه برنامه هسته‌ای ایران نیستند. این موضوع به شدت مناقشه‌برانگیز خواهد بود. بنابراین ما باید به همراه متحدانمان تصمیم بگیریم که چه اقداماتی مناسب است و آنگاه با این پرسش مواجه‌ایم که تا چه حد حاضریم برای جلوگیری از گسترش تکنولوژی تسلیحات هسته‌ای در ایران، جلو برویم. ایران چه بسا ما را ورای جایی بکشاند که در آن خلع سلاح می‌توانست سیاستی معنادار باشد، بدین ترتیب ما در جهانی با قطب‌های چندگانه هسته‌ای زندگی خواهیم کرد. در‌ان موقع باید از خود سئوال کنیم اگربمب‌هایی که در لندن منفجر شدند هسته‌ای بودند و 100000 نفر به کام مرگ می‌رفتند دنیا چه وضعی داشت.

ـ آیا من می‌توانم نتیجه بگیرم که شما با نوعی اقدام نظامی مخالف نیستید؟

من مخالف در نظر داشتن اقدام نظامی نیستم، اما فکر می‌کنم باید بسیار در این‌باره محتاط بود.

ـ اقدام نظامی (علیه ایران) می‌تواند به یک باتلاق تبدیل شود.

من اقدام نظامی (علیه ایران) را توصیه نمی‌کنم، اما از سوی دیگر، تحمل جهان با مراکزچندگانه هسته‌ای عنان گسیخته، بسیار خطرناک خواهد بود. من اقدام نظامی (علیه ایران را) توصیه نمی‌کنم، اما پیشنهاد می‌کنم (اقدام نظامی علیه ایران را) نباید از نظر دور داشت.

ـ در مورد کره شمالی چطور؟ به نظر ‌می‌رسد آنها آماده توافق هستند. شما در چین بودید و با چینی‌ها گفتگو کردید. آیا حال و هوای نوعی توافق بر آنجا حاکم نبود؟

من حتی در چین با افرادی از کره شمالی ملاقات کردم. من از مساله کره شمالی خاطر جمع‌تر از مساله ایران هستم. البته به این معنا نیست که در مورد کره شمالی بسیار خاطر جمع هستم. اما وقتی می‌بینم چین، روسیه، ژاپن و ایالات متحده اساسا هم عقیده‌اند که در کره شمالی نباید تسلیحات هسته‌ای وجود داشته باشد. کره‌ای‌ها هم ممکن است به دنبال راه حلی بگردند. این چیزی است که من از همه طرف‌های مذاکره فهمیدم.

اگر چنین باشد، آنگاه تلاش‌های عجولانه کره جنوبی که مدام به کره شمالی پیشنهادهای بیشتری می‌دهد خود گاهی می‌تواند به مانعی بدل شود. بدون کره جنوبی، کره شمالی سر و سامان نمی‌گیرد. کره شمالی کشوری با 20 میلیون جمعیت است. حتی اگر کره نظام کره شمالی به مدل چینی شبیه شود، برای سرمایه گذاری
خیلی جذاب نخواهد بود. به هر حال من گمان می‌کنم که مساله کره شمالی احتمالا به سمت حل وفصل پیش خواهد رفت.

- شما از هنگامی که در سال 1971 برای اولین بار از چین دیدن کردید به یکی از بزرگترین کارشناسان امور چین بدل شدید. به نظر می‌رسد همانطور که(امریکا) در 10 یا 15 سال پیش با مساله‌ای به نام ژاپن روبرو بود هم‌اکنون با ظهور مساله‌ای به نام چین مواجه است. آیا یک چین بسیار قدرتمند منافع ایالات متحده را به خطر می‌اندازد؟

در ایالات متحده همواره این وسوسه وجود داشته است که ما می‌توانیم مسیر تاریخ را بنویسیم، به این معنی که در نهایت بستگی دارد به اینکه تصمیم بگیریم از نظر ما یک کشور قدرتمند است، از قدرت کمتری برخوردار است، ویا اینکه برای ما کمک است یا نه. یکی از درس‌های اساسی که ما باید بیاموزیم این است که ما به سوی جهانی در حرکتیم که بسیاری از چیزهایی که در آن روی می‌دهد را نمی‌توانیم کنترل کنیم. ما می‌توانیم به چین شکل خاصی بدهیم اما نمی‌توانیم جلوی چین را بگیریم تا به یک کشور عمده تبدیل نشود. ما می‌توانیم حرکت چین را کند کنیم و برای 10 یا 20 سال در این راه هزینه بپردازیم. این چیزی است که سیاست‌گذاران حق دارند آن را بررسی کنند. اما اساسا چین در حال تبدیل شدن به یک قدرت عمده در آسیا است. نکته دیگر اینکه مرکز ثقل جهان از حوزه اقیانوس اطلس به حوزه اقیانوس آرام در حال تغییر است. اینها همه واقعیت است.

بدین ترتیب ما با یک پرسش مواجه‌ایم: آیا می‌خواهیم به قیمت بوجود آمدن نسلی از چینی‌ها که ما را به عنوان بزرگترین مانع تلاش‌های ملی خود خواهند دانست، روند حرکت چین را کند کنیم؟ یا اینکه می‌خواهیم از خود برخوردی توام با همکاری نشان دهیم در عین حال که از منافع خاص امریکا در هنگام خطر دفاع می‌کنیم؟ من به شیوه دوم تمایل دارم. من معتقدم که یک توازن نوین در آسیا پدیدار خواهد شد و اگر ما می‌خواهیم در این موازنه نقشی داشته باشیم عاقلانه‌تر این است در این موازنه حالتی از همکاری با چین داشته باشیم تا اینکه درصدد بازآفرینی جنگ سرد باشیم. اگررویه بازآفرینی جنگ سرد را در پیش گیریم، همه کشورهای پیرامونی چین مجبور به انتخاب( چین یا امریکا) خواهند شد و ما برای اینکه این کشورها را در وضعیتی قرار دادیم که مجبور شوند یکی را انتخاب کنند مقصرخواهیم بود. چنین وضعیتی موضع ما را در میان آن کشورها ضعیف می‌کند تا اینکه باعث تقویت موضع امریکا شود.

ـ به نظر می‌رسد واشنگتن از افزایش قدرت نظامی چین نگران است. آیا این هم یک مؤلفه در رابطه چین با امریکا است؟

گسترش نفوذ چین در 10سال آینده به قدرت نظامی آن مربوط نیست، بلکه به پیوندهای اقتصادی‌ای بستگی دارد که چینی‌ها با همه کشورهای پیرامونی خود برقرار کرده‌اند به اضافه تیزبینی و مهارت آنها در دیپلماسی. بنابراین در آینده قابل پیش‌بینی، قدرت چین مساله‌ای سیاسی خواهد بود. بودجه نظامی چین حداکثر حدود 60 میلیارد دلار است البته در این باره بحث‌های بسیاری وجود دارد. احتمالا این رقم از این هم کمتر است و در حدود 50 میلیارد دلار است که معادل با بودجه نظامی ژاپن است. اگر بودجه نظامی ژاپن، هند، کره و روسیه را با هم جمع بزنید، خواهید دید که چین در موقعیتی نیست که دنیا را بگیرد. این رقم تازه غیر از بودجه نظامی ما است.
به طور قطع افزایش توانایی صنعتی چین، به بهبود ظرفیت نظامی چین می‌انجامد، و مسلما اگر 10 سال بعد جنگی میان امریکا و چین صورت بگیرد چین در آن موقع بیشتر می‌تواند به ما ضربه بزند تا الان. البته بی‌تردید در این جنگ چین متحمل ویرانی تمام عیار خواهد شد. باید توجه داشت که در عصرسلاح‌های هسته‌ای جنگ کشورهای بزرگ مانند جنگ‌های قبل از جنگ جهانی اول نخواهد بود. حتی در جنگ جهانی اول ، اگر هر کدام از سران کشورهای درگیر در جنگ در آگوست 1914 می‌دانستند که چه بر سر دنیا در سال 1918 می‌آید از جنگ صرف‌ نظر می‌کردند. به هر حال ما نمی‌توانیم به این موضوع به عنوان یک مساله استراتژیک دارای اولویت نگاه کنیم. چین برای مدت یک نسل در موقعیتی نخواهد بود که منافع حیاتی امریکا را از راه نظامی تهدید کند. اما به طور قطع بر منافع حیاتی امریکا به لحاظ سیاسی اثر خواهد گذاشت.

ـ آیا به نظر شما مناسبات ایالات متحده با هند تقویت خواهد شد؟

به نظر من منافع هند با امریکا بسیار با یکدیگر هم‌سو هستند. درمنطقه، از سنگاپور تا عدن(در یمن) برای مثال، ما دارای منافع مشابهی هستیم. هر دو کشور، استیلای اسلام رادیکال را نمی‌خواهند، هر دوکشورنمی‌خواهند قدرت‌های بزرگ تحرک داشته باشند و برای هر دو کشور عرضه مطمئن انرژی دارای اهمیت است. افزایش تعاملات ایالات متحده و هند حائز اهمیت است و این دو کشور می‌توانند به دنبال منافع مشترکی باشند که در بسیاری از زمینه‌ها وجود دارد.
به نظر من عاقلانه نیست که هند به عنوان یک عضو کلیدی در ائتلاف ضد-چینی قرار گیرد. هند خواهد فهمید که چگونه امنیت خود را حفظ کند و خواهد فهمید که امریکا در توازن کلی قدرت، منفعت دارد. مسلما از آنجا که هند و امریکا هر دو دموکراسی‌اند تعامل را آسان خواهد کرد، اما با وجود اینکه امریکا و هند هر دو دموکراسی هستند در دوره‌های گذشته این عامل به همکاری نزدیک این دو کشور نینجامید. بنابراین دموکراسی در رابطه این دو کشورمؤلفه‌ای مفید است، اما تعیین کننده نیست.

منبع
Council On Foreign Relations

منوچهر محمدي زنداني سياسي از ايران خارج شد

منوچهر محمدي زنداني سياسي از ايران خارج شد

نسرين محمدي خواهر منوچهر و اکبر محمدي ضمن تاييد خروج برادرش از ايران، در مصاحبه با راديو فردا مي گويد: منوچهر نجات يافته است، اما جان تعدادي از فعالان سياسي و دانشجويي ايراني در زندان هاي ايران در خطر است؛ ما امروز مطلع شديم تعدادي از زندانيان سياسي که به اعدام محکوم شدند، توسط رژيم تهديد به مرگ شدند از جمله خالد هرداني، ولي الله فيض مهدوي، سعيد ماسوري، غلامحسين کلبي، فرهنگ پورمنصوري، شهرام پورمنصوري، عليرضا کرمي خيرآبادي، ضامن باوي ، فهيمه بداوي مالک بني تميم ، رستان سواري که جانشان در خطر است؛ همچنين آقايان احمد باطبي، حجت بختياري، مهرداد لهراسبي، عباس دهدار، بهروز جاويدتهراني که در حبس هستند.
نسرين محمدي مي گويد: ما مي خواهيم حداقل خون اکبر، آخرين خوني باشد که ريخته مي شود؛ خواهش مي کنيم تا دير نشده به کمک اين جوانان بشتابيم.
خانم محمدي مي گويد: دانشجويان و هم کلاسي هاي اکبر، روز هشتم مرداد 1385 (مرگ اکبر محمدي) روز مقاومت ملي دانشجويي اعلام شده است